فارس، کرمان، بزرگان (ش)
فارس، کرمان، بزرگان، شاه بن شجاع کرمانی
کنیه او را عموم شرح حال نویسان ابوالفوارس ضبط کرده اند. درباره آغاز زندگی او چیزی نمی دانیم. تنها از شواهد موجود می توان حدس زد که او در نیمه اول قرن سوم هجری در خانواده و خاندانی حکومتگر تولد یافته است. عموم شرح حال نویسان او را از برگزیدگان و شاهزادگان از اهل کرمان دانسته اند که راه سلوک و زهد و پارسایی در پیش گرفت و به حلقه صوفیان و درویشان پیوست. شاه شجاع از عالمان با فراست و تیزهوش طایفه صوفیه محسوب می شود که به قول ابوالفرج عبدالرحمن بن علی و ابن جوزی هرگز تیزهوشی است به خطا نمی رفت. او رساله های مشهوری داشته و از آن جمله است سه رساله که آن را مرآه الحکما نام نهاده است.
کردی، 252- 243: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شاه جهانگیرکرمانی
وی به «هاشمی کرمانی» نیز شهرت دارد و از شاعران سده دهم هجری است. نیایش به چهار واسطه به معین الدین علی حسین معروف هب شاه قاسم انوار عارف و شاعر مشهور سده نهم می رسد و مادرش از تبار شاه نعمت الله ولی کرمانی است. نامش جهانگیر است و عنوان «شه» را به مناسبت سیادت و ارشاد داشت و هاشمی در عین آنکه نشان دهنده نسب اوست تخلصش نیز بوده است. قصیده، غزل و مثنوی را خوب می سرود و به ویژه در مثنوی سرایی توانایی داشت. اثر معروف او – چنان که مکرر اشاره شد – مثنوی مظهر الآثار است که شاعر آن را در شهر تته ولایت سند در سال 940 / 1533م. به پایان رسانده است.
کردی، 254- 252: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شاه نعمت الله ولی کرمانی
نام و نسب کامل او را سید نعمت الله بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن کمال الدین بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمد بن الحسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن ابی عبداله محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین السبطا بن علی الوصی و فاطمه بنت نبی ضبط کرده اند.
نسب او حلنی، کوهبنانی، کرمانی و ماهانی لقب او نورالدین تخلص او «سید» و شهرت او شاه نعمت الله ولی است. او در جوانی مقدمات علوم و علم بلاغت و کلام و حکمت الهی، اصول فقه و اصول عرفان را از استادان مصر فرا گرفت و نوشته اند که کتاب مخصوص الحکم ابن عربی را از برداشت. برخی گزارشها حاکی از گذراندن اربعین ها و ریاضت ها توسط شاه نعمت الله در دوران جوانی است، چنان که در وسط زمستان بالای کوه لارجان معروف به کوه دماوند در پهلوی معدن گوگرد به اربعین و عبادت و ریاضت اقدام نمود و تمام ایام را صائم و همه روزه افطارش برف بود و نیز در نسخه ی جامع مفیدی آمده است که وی پس از دو اربعین ریاضت به جانب همدان روان شد و دو اربعین هم در کوه الوند به سر برد. سپس راهی زیارت به جانب همدان روان شد و دو اربعین هم در کوه الوند به سر برد. سپس راهی زیارت عتبات عالیات شد و در حوالی شهر حله چاهی حفر نمود و در آنجا احرام بیت الله بسته از راه مصر به طواف مکه مشرف گردید. بدین ترتیب سید در بیست و چهار سالگی به زیارت مکه رفته و مدت هفت سال در آنجا مقیم و یکی از مریدان و شاگردان شیخ عبدالله یافعی شده است. او همچنین در طول اقامتش در مکه قطب الدین رازی را نیز در آنجا ملاقات کرد. نعمت الله پس از فوت یافعی مکی صاحب روضه الریاحین والدر التطیم و کتاب تاریخ و نشر المحاسن مکه را ترک کرد و بخشی از عمر خود را به ترتیب در سمرقند، هرات و یزد به سر برد و به خصوص در سمرقند اربعین ها به ریاضت و سلوک پرداخت و از الطاف شاهرخ پسر تیمور لنگ برخوردار شد. در حدود کوهستان اورگنج به واسطه بعضی کرامات نود هزار کس با سید اظهار ارادت کردند. او سرانجام از یزد عازم کرمان شد و مدتی در کوهبنان و سپس در – بردسیر یا گواشیر مرکز ایالت کرمان- و قصبه کوچک ماهان رحل اقامت افکند و در ماهان خانقاه، باغ و حمام بنا نهاد و از آن پس به دعوت میرزا اسکندر بن عمر شیخ بن تیمور سفری به شیراز کرد و بار دیگر به کرمان برگشت و در وجب 834 ق / 1430 م در یکصد و چهار یا یکصد و سه سالگی بدرود حیات گفت و جسدش را در ماهان به خاک سپردند. شماره رسالات او در مسائل عرفانی و مطالب نزدیک بدان بسیار زیاد و اشعارش نیز فراوان بود. علاوه بر دیوان اشعار عرفانی، حدود یکصد رساله نیز از او بر جای مانده که مجموعاً بالغ بر هزار صفحه است.
در این رساله ها او پیرامون موضوعات رایج حکمت عرفانی به بحث پرداخته که بیشتر به مسائل خاص تشیع اثنی عشر مربوط می شود. دیوانش در سال 1276 ق / 1859 م در تهران به چاپ رسیده و در 1356 و 1373 ق 1937 و 1953 م تجدید چاپ شد. رسائل او یک بار به صورت عکسی چاپ شده و بار دیگر به اهتمام دکتر جواد نوربخش در چهار مجلد منتشر گردیده است. درباره شرح حال و مناقب وی نیز چندین کتاب نوشته شده که از آن جمله است: رساله عبدالرزاق کرمانی و رساله ی عبدالعزیز شیرملک واعظی که به همراه رساله صنع الله نعمه اللهی در مجله ای به اهتمام ژان اوبن از سوی انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران از سال 1966 تا 1971 به چاپ رسیده است.
کردی، 261- 257: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شمس الدین محمد کرمانی
لقب، کنیه، نام و نسب کامل او را شیخ شمس الدین ابوعبدالله محمد بن یوسف بن علی بن عبدالکریم کرمانی نگاشته اند. نام جد اعلای او را برخی «سعید» ذکر کرده اند. بسیاری دیگر از علمای عامه از او با لقب «شمس الائمه» نیز یاد کرده اند. وی از اکابر علمای اهل سنت و فقیه، اصولی، محدث، رجالی و مفسر شافعی مذهب بوده، به علاوه در علم معافی و متون ادبی و علوم عربی علامه روزگار خود بوده است. تولد او آن گونه که پسرش در ذیل کتاب المسالک نوشته و دیگران نقل کرده اند، در روز پنجشنبه 16 جمادی الثانی سال 717 ه.ق/ 1317 م. در خانواده ای شافعی مذهب اهل کرمان رخ داده است. پدرش بهاء الدین یوسف نیز از علما و فقهای کرمان بوده و شمس الدین محمد تحصیلات مقدماتی را نخست در کرمان از او و جمعی دیگر از علمای این دیار فرا گرفته است. سپس به مسافرت هایی در سرزمین های اسلامی دست زده، نخست به شیراز رفته و دوازده سال در حوزه درس قاضی عضدالدین ایجی حاضر بوده و تصانیف او را خوانده است. سپس عراق، شام و مصر را در نوردید و آنگاه برای انجام مناسک حج روانه حجاز گردید. او طبعاً در طی این مسافرتها نیز از محضر عالمان و دانشمندان روزگار خود بهره گرفته و علم اندوخته است و در نتیجه بهره گیری از این محیط های علمی و فرهنگی کتاب هایی در موضوعات مختلف همچون نحو عربی، کدام، منطق و حدیث نگاشته است.
آثار ایشان شرح رساله فی الحکمه العلمیه از قاضی عضد الدین، تحقیق الفوائد، شرح مواقف، اسبعۀ سیاره، رسالۀ فی مسائل الکحل و انموزج کشاف می باشد. وفات ایشان سال 786 ق / 1384 م می باشد.
کردی، 267- 264: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شهاب الدین کرمانی
کنیه او ابوسعید و خود از مورخان قرن هفتم هجری و مولف کتابی به نام تاریخ شاهی در احوال قراختائیان کرمان است.
کردی، 273: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخ احمد روحی
شیخ احمد پسر دوم شیخ العلماء ملامحمد جعفر کرمانی، ادیب، سخنور و شاعر عصر قاجار و اوان مشروطیت بود. تخلص و شهرت او روحی است. روحی از مشاهیر از لیان و داماد میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل است. وی در سال 1272 ه.ق/ 1855 م. در شهر کرمان زاده شد. تحصیلات اولیه را در زمینه مقدمات علوم عربی و فقه و اصول و حدیث درهمان شهر نزد پدر خود آخوند ملا محمد جعفر که از علمای کرمان بود به اتمام رسانید و چندی در مسجد میدان قلعه و مسجد میرزا جبار امام جماعت بود و برای مردم وعظ و خطابه می کرد.
در سال 1302 ه.ق/ 1884 م. با میرزا آقا خان کرمانی که او نیز از مشاهیر ازلیان روزگار خود بود به اصفهان، تهران و رشت و از آنجا در حدود 1305 ه.ق/ 1787 م. به استانبول سفر کردند و در این شهر رحل اقامت افکندند. شیخ احمد روحی در همین شهر بود که زبان های انگلیسی، فرانسه و ترکی استانبولی را فرا گرفت و با همکاری میرزا حبیب اصفهانی چندین کتاب را از انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه کرد. او پس از مدتی اقامت در استانبول به سفر حج رفت و در مسیر بازگشت، مدتی در حلب اقامت گزید و از آنجا به عزم دیدار میرزا آقاخان کرمانی بار دیگر رهسپار استانبول شد. روحی و آقا خان در یکی از مسافرت ها هرکدام یکی از دختران میرزا یحیی نوری را در حباله نکاح خود در آورد. این بار پس از بازگشت به استانبول، شیخ احمد روحی برای اولین بار با حاجی میرزا حسن خان جنبر الملک آشنا شد و هر سه نفر به مناسبت اشتراک در مسلک و سنخیت در مشرب، از هواداران مخلص سید جمال الدین اسدآبادی شدند. سید در آن زمان به دعوت سلطان عبدالحمید به استانبول آمده و در آنجا مقیم شده بود. این گروه به تبلیغات و ارسال نامه به اطراف ایران و عراق و برانگیختن مراجع شیعه بر ضد ناصرالدین شاه، میرزا علی اصغر خان امین السلطان و حکومت استبدادی ایران پرداختند.
زمامداران ایران از این گونه حرکات به هراس افتاده، توسط علاء الملک سفیر ایران در استانبول دستگیری آن سه نفر را از دربار عثمانی در خواست کردند. علاءالملک به سلطان عبدالحمید چنان وانمود که در شورش ارمنیان که در سال قبل رخ داده بود این سه نفر دست داشته اند. لذا به فرمان سلطان عثمانی آنها را از استانبول به طرابوزان تبعید و زندانی کردند. در اواخر همان سال 1313 ه.ق/ 1815 م. ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی کشته شد. بدین ترتیب سوء ظنی که به واسطه انتشار نوشته های ایشان در ایران در حق آنها بوجود آمده بود نیرومندتر گردید. دولت ایران از طریق سفیر خود در عثمانی رسماً به باب عالی شکایت نمود و آنها را قاتل ناصرالدین شاه معرفی کرد و تسلیم آنها را به دولت ایران از دربار عثمانی مصرانه خواستار شد. مأموران دولت عثمانی آن سه نفر را به دولت ایران تسلیم کردند. آنها را به تبریز آوردند و به فرمان احمد علی میرزا ولیعهد سراز بدنشان جدا کردند و پوست سرآنها را پر از کاه نمودند و برای امین السلطان فرستادند. ناظم الاسلام به ازلی بودن روحی و دوستانش اشاره ای نکرده و می نویسد: «آن سه نفر یعنی شیخ احمد روحی و میرزا آقا خان کرمانی و حاجی میرزا حسن خبیر الممالک به هواخواهی سید جمال الدین اسدآبادی در مقام دعوت به اتحاد اسلامی برخاسته بودند. تاریخ قتل روحی و همراهانش در منابع به اختلاف ذکر شد. برخی آن را در 6 صفر 1314 ه.ق/ 1896 م. و برخی دیگر در شب 5 و 6 صفر همان سال ذکر کرده اند».
آثار ایشان:
1- وی را مترجم کتاب حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه از انگلیسی به فارسی داشته اند، هر چند برخی معتقدند مولف یا مترجم آن میرزا حبیب دستان است نه شیخ احمد روحی.
2- ترجمه ژیل بلاسی از فرانسه به فارسی.
3- هشت بهشت.
4- ترجمه سیاح.
5- ترجمه تاریخ جدید تألیف میرزا حسین همدانی همراه با شرح.
کردی، 276- 274: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخ احمد کرمانی
وی شخصی به نام حسن را که از شاگردان مبرز میرزا ابوالحسن جلوه و شیخ فضل الله نوری و میرزا حسن آشتیانی بود، برانگیخت تا در حدود همدان وکرمانشاه ادعا کند که صاحب الزمان موعود شیعه است و از همین روی او به حسن صاحب الزمانی معروف شد. به مجرد انتشار این خبر، اولیاء دولت، او و شیخ کرمانی را دستگیر و روانه تهران نمودند و پس از ورود به تهران هر دو را به حبس افکندند. شیخ احمد کرمانی از کثرت الام و استمام و بدرفتاری با او پس از مدتی در همان حبس به مرض اسهال در گذشت.
کردی، 277- 276: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخ عبدالرضا راینی
نام و نسب کامل او عبدالله پسر محمد علی پسر عبدالعقار است. او از عالمان و فقیهان شیعه مقیم عتبات عراق در نیمه دوم قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم هجری است. اصل وی از قریه راین کرمان بوده که در نجف و سپس در سامراء مسکن گرفته است. او در سال 1254 ه.ق/ 1935 م. به دنیا آمده و در 16 رمضان سال 1327 ه.ق/ 1909 م. در نجف از دنیا رفته است. شیخ عبدالله به مدت پنج سال از محضر درس علامه شیخ مرتضی انصاری شوشتری بهره علمی برده و در فقه و اصول کتابهای زیادی نوشته است. آثار او عبارتند از:
1- اصول الفقه.
2- خلاصه الاصول.
3- التنبیهات.
4- تنقیح المقاصد فی شرح الفرائد.
5- مجمع الخلاصات.
6- مدایح اولیاء.
7- مصائب الاولیاء.
کردی، 280- 278: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخ محمود زنگی عجمی کرمانی
وی از اکابر متصوفه و شاعران کرمان در نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم یعنی اوایل عهد تیموری بوده است. او یک صوفی قلندری بود و نزدیک به سیصد قلندر مرید داشته که چهل تن از آنان قلندران چنگی ناوک انداز بوده اند و چندین بار برحاکم کرمان شوریده اند. وی پس از آن که با امیر تیمور ملاقات کرد اعمال، رفتارها و صفات او را پسندید و فتوحاتش را به دیده اعجاب نگریست و یک مثنوی درباره فتوحات و زندگی وی به نظم کشید و آن را جوش و خروش نامید. زندگی کرمانی اصولاً به صفت فضل و لطف طبع موصوف بود و در اثناء محاورات، اکثر اوقات کلام موزون بر زبانش می گذشت.
کردی، 281- 280: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخ یحیی احمدی
شیخ یحیی فرزند حاجی آقا احمد فقیه کرمانی است که از مجتهدان به نام کرمان بوده است. وی درسال 1249 ق / 1833 م در کرمان متولد شد و در همین شهر تحصیلات خود را به اتمام رسانید. احمدی در تاریخ و جغرافیا و نجوم اطلاعات وسیعی داشته و گاهی نیز به سرودن اشعاری می پرداخته است. وی در دوره ی سوم مجلس شورای ملی به تهران رفت و پس از چندی در سال 1296 ه.ق/ 1879 م. با سمت ریاست اداره ی «معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» به کرمان بازگشت. در دوره ریاست او بر این اداره، بر تعداد مدارس ابتدایی استان افزوده شد و کلاس های اول و دوم متوسطه، در مدرسه احمدی گشایش یافت و با کوشش او محصلان به تهران اعزام شدند. پس از کناره گیری از خدمت معارف در سال 1299 ه.ق/ 1881 م. سفری به عتبات عراق کرد و در مراجعت از راه بندرعباس نزدیک بافت درگذشت. آثار شیخ یحیی تاریخ هفت هزار ساله و فرماندهان کرمان می باشد.
کردی، 283- 282: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، شیخی کرمانی
او از شاعران دربار سلطان مراد دوم عثمانی است. آثار او عبارتند از:
1- دیوان اشعار به زبان ترکی،
2- خردنامه،
3- منظومه ای ترکی که برای محمد بن یلدرم پدید آورده است،
4- خسرو شیرین.
کردی، 284- 283: 1388