فارس، کرمان، بزرگان (الف)
فارس، کرمان، بزرگان، ابراهیم بن تقی کهکی کرمانی
دانشمند و فقیه و اصولی و از سرآمدان نیمه نخست قرن سیزدهم هجری. او در یکی از نواحی محلات به فقر و فاقه روزگار می گذرانید. دو کتاب دارد به نام های جنۀ المعارض که در سال 1234 ه.ق به پایان برده است و المناهج.
کردی، 91: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابراهیم بن حسام کرمانی
او فرزند حسام الدین اسماعیل کرمانی شاعر متخلص به شریفی است. ابراهیم از فضلای سده های دهم و یازدهم هجری بود و شیخ اغابزرگ از او به عنوان شیخ فاضل یاد کرده است. او منظومه ای عربی دارد معروف به تائیه و موسوم به موزون المیزان که در حقیقت نظم باب ایساغوجی منطق صوری است. ابراهیم کرمانی در سال 1009 ه.ق از نگارش این شرح فراغت یافته است. او همچنین منظومه دیگری دارد به نام التائیه که در طی آن کتاب معروف الشافیه در علم صرف را به نظم آورده و نام آن را الوائد الجلیه نهاده است. حاجی خلیفه از او به نام ابراهیم کرمیانی یاد کرده است.
کردی، 93-92: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابراهیم بن رستم کرمانی
ابوبکر ابراهیم بن رستم فقیه مرزوی از شاگردان مالک بن انس، سفیان ثوری، فصیل بن عیاض، یعقوب قمی و … بوده است. عباس بن مصعَب گوید: جد ابراهیم و یا پدرش رستم از مردم کرمان و از اهل حدیث بوده است. او در مرو در محله دباغان اقامت گزید. ابراهیم در نیمه دوم قرن دوم و نیمه اول قرن سوم هجری می زیسته است. او از اصحاب حدیث بوده و احادیث فراوانی حفظ کرده و در میان مردم از نفوذ فراوانی برخوردار بوده است. گروه بسیاری از مردم مرو نزد او آمدند و به او پیشنهاد کردند منصب قضا را بپذیرد، ولی او از قبول این مسئولیت سرباز زد. مأمون در دوران اقامتش در مرو او را به سوی خود خواند و وی را به خود نزدیک ساخت. حتی فضل بن سهل ذوالریاستین به منزل او می رفت و او به خاطر فضل از جای بر می خاست و میان او و یاران و شاگردان خود فرق نمی گذاشت. با این که آن سالها زمانی بود که امام علویان و شیعیان علی بن موسی الرضا در همان شهر اقامت داشت و مأمون ایشان را به ولایتعهدی برگزیده بود، ولی سندی که نشان دهنده ارتباط ابراهیم بن رستم کرمانی با امام باشد، به دست نیامده است و در متون شیعه از او یاد نشده است. یحیی بن معین، ابن رستم را فرد موثق و قابل قوبل دانسته است، در صورتی که دارقطنی او را چندان قوی نمی بیند. اسحاق ثقفی گوید: ابراهیم بن رستم به روایتی در سال 210 ه.ق در نیشابور در گذشت. او به تازگی از سفر حج بازگشته بود، در حالی که قبلاً در همین مسیر در سرخس بیمار شده بود. او به روایتی دیگر در روز چهارشنبه ده روز مانده به آخر جمادی الثانی سال 211 ه.ق در خانه اسماعیل طوسی در محله حفص از دنیا رفت و امیر محمد ظاهری بر پیکر او نماز گزارد و در خانه معمر به خاک سپرده شد.
کردی، 94- 93: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابراهیم بن عمران مکی
کنیه او ابواسحاق است. نام پدر او را غالب شرح حال نویسان متقدم، عمران ضبط کرده اند، ولی عبدالحها کتانی اموریسی به اشتباه او را عبدالله ذکر نموده است. ابراهیم بن عمران، از مشاهیر قرن چهارم هجری است و گویا در نیمه اول این قرن می زیسته است. او به بغداد وارد شد و در آنجا از قول ربیع بین سلیمان مصری به نقل حدیث مشغول شد.
از ابواسحاق هر چند احادیثی روایت شده اما شهرت و آوازه او نه به عنوان یک محدث بلکه بیشتر به واسطه نگارش کتابی در علم تعبیر رویا است. او از جملۀ مشهورترین مولفات کتاب در این رشته است. به گونه ای که کتاب او به زودی در میان مسلمانان شهرت یافت و حتی برخی از دانشمندان بزرگ نیز، به آن اهمیت داده اند. ابن شاهین نام کتاب مزبور را الدستور نگاشته و آن را در زمره کتاب های الاصول دانیال حکیم و… نام برده است.
کردی، 98- 96: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابواسحاق کرمانی
برهان الدین ابواسحاق کرمانی از علمای شیعه در قرن نهم هجری بوده است. او کتابی نوشته است به نام الکواکب الدریه فی مناقب الحیدریه که در ضمن مجموعه ای نزد علی اصغر مهدوی در تهران موجود بوده است. تاریخ ندارد ولی مربوط به قرن نهم هجری است.
کردی، 101: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابواسحاق کوهبنانی
شیخ زاده ابواسحاق پسر عبدالله خادم کوهبنانی (زیسته در نیمه دوم قرن نهم هجری) از ریاضیدانان ایرانی است. از شرح احوال وی اطلاعی در دست نیست. ابوالقاسم قربانی درباره او می نویسد: «از جستجو در فهرست های کتابخانه ها چنین بر می آید که وی در بین سال های 886 ه.ق/ 1481 م. هر چندگاه در یکی از شهرهای ایران از جمله در ساری، یزد و کرمان می زیسته و به تألیف می پرداخته است.
آثار علمی وی به شرح زیر فهرست شده است:
1- شرح شمسیه الحساب، ابواسحاق این کتاب را به زبان عربی نوشته و در سال 868 ه.ق/ 1463 م. به پایان رسانیده است.
2- شرح زیج ایلخانی
3- رساله تألیفیه.
4- رساله تضعیفیه کتابی است به فارسی در موضوع تضعیف خانه های شطرنج.
5- تکمیل ترجمه فارسی کتاب اعمال هندسی بوزجانی.
6- کتاب منشآت، این کتاب حاوی نکات و اطلاعات ارزنده ای درباره کرمان در قرن نهم هجری است و نسخه های خطی آن موجود است.
کردی، 103- 101: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابوحفص کرمانی
کنیه، نام و نسب کامل او ابوحفص عمر بن ارزق کرمانی است. درباره زندگی و سرگذشت او اطلاعاتی تفصیلی در منابع وجود ندارد، ولی از همان داده های مختصر بر می آید که او در سده های دوم و سوم هجری زیسته و شخصیتی ادبی و در عین حال دیوان سالار و سیاسی داشته است. او از طبقه دبیران و کاتبان ایرانی است. این گروه از همان سده نخست هجری به خلفا نزدیک بوده و به باور برخی، وجود این کاتبان در حقیقت نشانه استمرار وجود طبقه ی دبیران دوره ی ساسانی تا عصر عباسی است. ابوحفص کرمانی در عصر سلطه و نفوذ خاندان های ایرانی در دربار خلیفگان عباسی با این حکومت رابطه نزدیک داشته و به گفته ابن خلکان از منشیان و ادیبان زبردست دوره عباسی و کاتب عمر بن مَسعَده بوده است و به واسطه توانایی در انشاء و نگارش متن های ادبی بدیع، این امکان را یافته تا از جایگاه ویژه ای در دربار و به ویژه نزد خلیفه برخوردار شود، چنان که در منابع آمده است که مأمون خلیفه عباسی به او پیشنهاد وزارت کرد، ولی او این پیشنهاد را نپذیرفت و خود را شایسته این مقام ندانست. او کتابی تحت عنوان اخبار البرامکۀ و فضائلهم نیز نوشته و در آن سرگذشت این خاندان را از آغاز تا پایان بیان نموده است.
کتاب اخبار البرائکه ابوحفص حداقل تا قرن هشتم هجری در دسترس اهل تاریخ بوده است.
کردی، 108- 105: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابوالفتح محمد کرمانی
کنیه و نام و نسب کامل او را ابوالفتح محمد بن احمد ابوبکر کاریانی کرمانی رازی ضبط کرده اند. وی کتابی به زبان فارسی تحت عنوان ذلال الصفا فی احوال المصطفی در شرح زندگی پیامبر اسلام برای سلطان ابونصر دیباج بن فیلشاه فرمانروای گیلان نوشته است.
کردی، 112: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابوالفضل کرمانی
کنیه، القاب و نام و نسب کامل او را امام علامه رکن الدین ابوالفضل عبدالرحمن بن محمد بن امیرویه بن محمد بن ابراهیم کرمانی ضبط کرده اند. گاه او را ابن امیرویه و در بیشتر منابع، ابوالفضل کرمانی خوانده اند. تنها اطلاعی که از آغاز زندگی او داریم آنست که وی در شوال سال 457 ه.ق/ 1064 م. در کرمان در خانواده ای حنفی مذهب متولد شده است. پدرش محمدبن امیدویه از علما و محدثان اهل سنت به شمار می رود. ابوالفضل نخستین مرحله دانش آموزی و کسب علم را در کرمان نزد پدرش آغاز کرد و از او سماع حدیث نمود و صرف و نحو عربی را فرا گرفت. سپس رهسپار مرو یکی از چهار شهر معروف خراسان شد و در آنجا از محضر قاضی آنجا محمد بن حسین ارسابندی معروف به فخر القضاه که گاه نام او را به غلط قاضی اردستانی خوانده اند، کسب علم نمود و فقه حنفی را آموخت. از دیگر استادان او در مرو می توان به ابوالفتح عبیدالله بن محمد بن اردشیر هشامی و قاضی ابوحازم عمر خلجی اشاره کرد. از دوستان و همقطاران او نیز می توان به ابوعبدالله محمد بن عبدالله صائغی اشاره کرد که مدتی قاضی مرو بوده است. ابوالفضل کرمانی در مرو به زودی شهرتی پیدا کرد و طالبان علم و فقه حنفی پیرامونش حلقه زدند. این شاگردان بعدها در اطراف و اکناف سرزمین های اسلامی پراکنده شدند و به این ترتیب ابوالفضل شهرتی عام یافت. او طی چندین سال کارش چنان بالا گرفت که به مقام پیشوایی و افتاء در مرو رسید و نزد خاص و عام مقبولیت یافت. راوندی در ستایش از سلاطین سلجوقی و بیان حمایت آنها از مقام علم و عالمان از ابوالفضل کرمانی به عنوان یکی از اکابر دانشمندان این دوره یاد کرده است. سمعانی او را پیشوای اصحاب ابوحنیفه در خراسان خوانده است. آثار ایشان: 1- شرح الجامع الکبیر در یک مجلد.
2- التجرید الرکنی فی الفروع در یک مجلد.
3- شرح التجرید الرکنی تحت عنوان الایضاع فی الفروع در سه مجلد.
4- شرحی برکتاب الجامع الصغیر فی الفروع از محمد بن حسن شیبانی حنفی.
5- اشارات الاسرار کتابی که ظاهراً موضوع آن تفسیر قرآن است.
6- فتاوی ابی الفضل که حاوی استنباط های فقهی خود او در حقیقت یک رساله علمیه است.
7- کتاب المیض در فقه موضوعی پیرامون احکام عادت ماهانه زنان.
وفات 453 ه.ق/ 1148 م.
کردی، 116- 113: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابوالقاسم کرمانی
او از دانشمندان و فیلسوفان فارس در روزگار آل بویه است. نام و نسب کامل او بر ما معلوم نیست. تنها می دانیم ابوالقاسم کرمانی از اندیشمندان معاصر و معاشر ابوعلی سینا بوده است. شهروزی مریدو شارح آثار شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی وی را حکیمی عالم دانسته است.
کردی، 118: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابوالقاسم کرمانی
از علمای شیعه در نیمه دوم قرن دوازدهم و نیمه اول قرن سیزدهم هجری که در حدود سال 1243 ه.ق / 1827 م در گذشته است. آثار او:
1- تظلم الشیعه.
2- الدعوات المأثورع و بعض السور القرآنیه، به عربی در موضوع ادعیه.
کردی، 121: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابو محمد بن علی کرمانی
وی ازعالمان دینی سده نهم هجری بوده و در سال 890 ه.ق/ 1485 م. وفات یافته است وی محدثی عارف و آگاه بوده و دو کتاب نوشته که عبارتند از:
1- رسالۀ فی الامامه.
2- کتاب الرشاد فی الاخلاق.
کردی، 121: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ابومنصور کرمانی
ابن عدیم، کنیه و نام ونسب کامل او را ابومنصور محمد بن ابی المکارم مکرم بن شیعین شیبانی کرمانی قاضی ضبط کرده است. به گفته وی: او از جمله کسانی است که سلسله نسب ابن جبات اغلبی محدث از نوادگان پادشاهان نبی اغلب مراکش را بیان کرده است. او از علما و فقهای حنفی مذهب قرن هفتم هجری بوده است. عبدالقادر حنفی لقب او را ابومنصور «زین الدین» نوشته است. ابومنصور کتابی تحت عنوان المسالک فی علم المناسک در یک مجلد ضخیم نوشته و در آن به بیان احکام حج بر اساس مذاهب چهارگانه اهل سنت پرداخته است. چکیده این کتاب تحت نام مناسک الحج و العمره در 98 صفحه توسط دکتر عبدالله ابراهیم بن صلاح به طبع رسیده و داراقرأ للطباعه و النر و الخدمات الاعلامیه در لیبی آن را منشر کرده است.
کردی، 122: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن حسن کرمانی
لقب و نام و نسب کامل او شیخ و احدالدین احمد بن حسن بن محمد نخجوانی کرمانی است. وی از مشاهیر قرن ششم هجری است و در سال 534 ه.ق/ 1139 م. درگذشته است. منظومه ای فارسی با نام مصباح الارواح و اسرار الاشباح نوشته است که با این مصراع آغاز می شود: ابتداء سخن به نام خداست … .
کردی، 123: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن حسن کرمانی
ابن منده از شخصی به نام ابوالحسن احمد بن حسن بن محمد کرمانی به عنوان محدث و راوی یاد کرده که گویا در ابرقوه یا ابرکوه (یزد از بخش های ایالت فارس قدیم) زندگی می کرده است. وی از جمله محدثان است و قبول این نکته که همان احمد بن حسن کرمانی صاحب منظومه مصباح الارواح باشد دشوار است.
کردی، 124: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن عبدالله کرمانی
وی از ادیبان قرن های هشتم و نهم بوده و در سال 815 ه.ق/ 1412 م. وفات یافته است از اوست:
1- شرح قصیده صرصری در مدایح نبوی.
2- مرقات الادب به زبان فارسی.
کردی، 125: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن علویه کرمانی
ابوجعفر احمد بن علویه مشهور به ابن اسود نامش به کرات در فرهنگ نامه ها آمده است. وی از پیشوایان حدیث بوده است و مشایخ علمای امامیه از او دانش برگرفته و بر او اعتماد ورزیده اند. از جمله شاگردان برجسته او شیخ قمی ها ابوجعفر محمد بن حسن بن ولید قمی است که در سال 343 ه.ق/ 954 م. در گذشته است. او به اصفهان و کرمان هر دو منسوب است. شهرت وی عمدتاً در زمینه لغت و ادب عربی بوده و تألیفاتی نیز در این زمینه داشته است. او همچنین شعر عربی را نیکو سروده است. احمد در آغاز از اصحاب و شاگردان ابولغذه بود و در صناعت و هنر تأدیب گام بر می داشت. آنگاه این رشته را رها کرد و در زمره ندیمان احمد بن عبدالعزیز و دلف بن ابی دُلَف عجلی قرار گرفت. او رساله هایی گزیده داشت که ابوالحسن احمد بن سعد در کتابی به نام رسائل آنها را گردآوری کرده است. هشت رساله این کتاب در حقیقت انشاء احمد بن علویه کرمانی است. کرمانی همچنین رساله ای در موضوع پیری و خضاب نوشته است. احمد اشعار بسیاری سروده که برخی از آنها در مدح احمد بن عبدالعزیز عجلی است.
وفات او را در حدود سال 312 ه.ق/ 924 م. ذکر کرده اند.
کردی، 127- 126: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن محمود لارندی کرمانی
وی به «اَصَمّ» معروف است و از فقهای حنفی مذهب قرن دهم هجری است. او کتابی در تفسیر قرآن در دوازده مجلد نوشته و در آن قرآن کریم را تا سوره مجادله تفسیر نموده است. وی در لارند می زیست و در سال 971 ه.ق / 1563 م وفات یافت.
کردی، 129: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد بن یحیی کرمانی
نام کامل وی شهاب الدین احمد بن یحیی بن محمد کرمانی معروف به ابن فضل الله عُمَری و کاتب دمشقی است. تاریخ در گذشت او را سال 749 ه.ق ذکر کرده اند. سیوطی در طبقات النحاه نام او را آورده است. وی کتابی در علم جغرافیا به نام مسالک الابصار فی ممالک الامصار نوشته است که از آثار معروف و مهم جغرافیایی مسلمانان در دوره بعد از حمله مغول به شمار می رود. کراچکوفسکی آکادمیسین و شرق شناس روسی شرح نسبتاً مفصلی درباره این کتاب آورده است.
کردی، 129: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، احمد داعی کرمانی
وی از ادیبان و لغت شناسان قرن نهم هجری در آسیای صغیر و در قلمرو دولت عثمانی بوده است. او کتابی به نام عقودالجواهر در لغت به شیوه منظوم نگاشته و آنرا به سلطان مرادخان پسر محمد خان پادشاه عثمانی اهداء نموده است. وی گویا معلم سلطان مرادخان بوده است. کتاب عقود الجواهر او در 650 بیت عربی به نظم سلیس و روان است.
کردی، 130: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، اخگر کرمانی
نام او میرزا احمد یوسف کرمانی است. او شاعر و عارف اواخر قرن سیزدهم هجری بوده است و شهرت و تخلص شعری «اخگر» داشته است. میرزا محمد یوسف سلسله میرزا حسین خان شاعر و عارف نیمه اول قرن سیزدهم هجری است. او در ولایت کرمان حکومت شهریاری و پیشکاری کرده اند.
کردی، 131: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ادیب کرمانی
شیخ احمد عقیلی پسر ملاحافظ یکی از چهار نفری است که به «ادیب کرمانی» مشهور بوده اند. وی از شاعران وادب دوستان نیمه دوم قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم هجری قمری است. خود او پدرش در زبان فارسی و عربی چه در نظم و چه در نثر متبحر بوده اند. به علاوه، شیخ احمد خطی در غایت زیبایی داشته است. وی چندی نیز معلم حکیم قاسمی ادیب چهارم کرمانی بوده است. آثار وی عبارتند:
1- دیوان فارسی
2- دیوان عربی
3- سالارنامه، موضوع این مثنوی تاریخ ایران تا روزگار مظفرالدین شاه قاجار است که بر وزن شاهنامه فردوسی به نظم آورده است. این کتاب، در حقیقت متمم تاریخ ناتمام میرزا آقاخان کرمانی است.
4- دستور حکمت که در حقیقت شرح فارسی عهدنامه مالک اشتر است تاریخ تولد شیخ احمد ادیب معلوم نیست، ولی سال درگذشت او را همه 1329 ه.ق/ 1911 م. نوشته اند.
کردی، 133- 132: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، اسحاق بن مرار کرمانی
کنیه و نام و نسب کامل او ابوعمر و اسحاق بن مرار شیبانی کرمانی است. خوش در ماده کوفه به دنیا آمده است؛ ولی پس از آن که به سن رشد رسیده در بغداد اقامت گزیده است و این در حالی است که از بنای شهر بغداد به وسیله منصور خلیفه عباسی مدت زمان زیادی نگذشته بود. انتساب ابوعمر و کرمانی به بنی شیبان تنها به آن سبب بود که خانواده او از موالی این قبیله بوده اند. او از موالی بود که با شیبانیان مجاور گشت تا به آنها ادب بیاموزد، سپس به آنها منسوب شد.
ابن ندیم نیز گوید: «او آموزگار کودکان بنی شیبان بوده است. وی از ادیبان شعرشناس و لغت دان و نیزاز محدثان قرن دوم و سوم هجری بود و در این متون به مقام پیشوایی رسید. ولی عامه از اهل علم او را مشهور به شُرب نبیذ می دانسته اند. او اشعار عرب را گردآوری و تدوین کرد. از پسرش عمر و حکایت شده است که گفت: پدرم اشعار عرب را که تعداد قبایل آنها به هشتاد و چند عدد می رسید گرد آورد. هرگاه کار جمع آوری اشعار یک قبیله به انجام می رسید، یادداشت های خود را به میان مردم می آورد. مصحفی می نوشت و در مسجد کوفی می گذاشت تا تعداد آنها به هشتاد و چند مجلد رسید که به خط خود نوشته بود . آثار او عبارتند از:
1- اشعار القبائل
2- الغریب المصنف
3- کتاب الابل
4- کتاب الجیم
5- کتاب الجبل و … .
کردی، 136- 123: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، اسکندر کرمانی
او یک نفر زرتشتی اهل کرمان در قرن سیزدهم هجری بوده و پدرش ملا گشتاسب نام داشته است. او در علم نجوم دستی داشته و تاریخی در باب کرمان نوشته و آن را محقق التاریخ نام نهاده است. نسخه ای از آن در انستیتو خاور شناسی شوروی سابق و روسیه کنونی وجود دارد که میکلوخوما کلای مستشرق روسی از آن نام برده و می نویسد: «در کتاب مذکور به اختصار تاریخ کهن کرمان تا زمان تصرف آن منطقه به دست اعراب در سده هفتم میلادی ذکر شده است».
کردی، 139: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، اسماعیل بن ابی صالح کرمانی
کنیه و نام او ابوسعد اسماعیل و کنیه و نام پدرش ابوصالح احمد و نام جدش عبدالملک بوده است. وی از محدثان مشهور بغداد در قرن ششم هجری و همزمان با دوره حکومت سلجوقیان بوده و کتابی به نام الاربعین شامل چهل حدیث نبوی داشته است.
کردی، 139: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، افسر کرمانی
میرزا مهدی قلی خان پسر حاج ابوالقاسم متخلص به افسر از شاعران نیمه دوم قرن سیزدهم هجری یعنی زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. او در سال 1259 ه.ق/ 1843 م در کرمان دیده به جهان گشود. پدرش حاج ابوالقاسم از بازرگانان خراسان بوده که با دختری از اهالی کرمان ازدواج کرده بود. میرزا مهدیقلی خان در کرمان تحصیل کرد و ادبیات فارسی و عربی را از صرف و نحو و فقه و اصول و علوم بلاغی در این دو زبان، نزد استادان فن آموخت و در حکمت و منطق نیز مهارتی به دست آورد. ناصرالدین شاه وی را بخواند و مورد تشویق و احترام قرار داد و به افسر الشعراء ملقب گردانید. محمد اسماعیل خان وکیل الملک حاکم کرمان نیز او را محترم می شمرد. وفات 1300 ه.ق / 1882 م. آثار: دو دیوان شعر.
کردی، 143: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، افضل الدین کرمانی
افضل الدین ابوحامد کوهبنانی از ندیمان خاص ملک ارسلان سلجوقی و دبیراتابک اعظم و سپس مورد ملک دینار غز بود. او هنگامی که برای دیدن مادر خود به کوهبنان آمده بود با ملک دینار آشنا شد. افضل برخلاف سایر نزدیکان به دربار به هیچ وجه اندوخته ای نداشت و در حقیقت به پاکی و پاکدامنی تمام روزگار را گذرانده است، به گونه ای که هنگام حرکت از بدو مسیر تا کوهبنان چهارپایان خود را برای توشه راه فروخت. افضل مدتها در کوهبنان بود و از او سه اثر مهم باقی است:
1- عقد العلی الموقف الاعلی . ابوحامد این کتاب را پس از مراجعت از یزد در سال 854 ه.ق/ 1188 م. در کوهبنان نوشته است. مطالب این کتاب درباره دولت آل سلجوق، ایام فترت کرمان، شرح اخلاق ملوک و ذکر ممالک و بلاد آن است. این کتاب به سال 1293 ه.ق/ 1876 م. با مقدمه محمد حسین فروغی و بار دیگر به تصحیح علی محمد عامری در تهران به طبع رسیده است.
2- بدایع الازمان فی وقایع کرمان. این کتاب درباره تاریخ کرمان نوشته شده و شاهکار افضل به شمار می آمده است.
3- المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان.
کردی، 146- 145: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، افضل الدوله کرمانی
وی پسر سوم آخوند ملا محمد جعفر و برادر شیخ احمد روحی بود که در سال 1267 ه.ق/ 1850 م. تولد یافت و از نزدیکان سید جمال الدین اسدآبادی بود. وی به زبان های عربی، ترکی و فرانسه آشنایی داشت و بسیار خوشنویس بود و رساله کوچکی در تاریخ و جغرافیای کرمان دارد. این رساله به خط خوش مولف در کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
کردی، 145- 144: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، افضل الملک کرمانی
نام وی غلامحسین پسر مهدی خان پسر علیخان زند و شاعر متخلص به ادیب بوده است. او مدتی در اداره ی انطباعات دوره ی ناصرالدین شاه و مخصوصاً دوره مظفرالدین شاه قاجار خدمت می کرد. شرح حالش را قدرت الله روشنی زعفرانیه در آغاز سفرنامه کرمان و بلوچستان نوشته افضل الملک نگاشته است. افضل الملک دو دیوان داشته: یکی به زبان فارسی و دیگری به عربی. او از کرمان به خراسان و تهران سفر کرده است. شغل دیوانی داشته و اوقات فراغت را به مطالعه و تألیف کتاب هایی در تاریخ، جغرافیا و سفرنامه می پرداخته است. او مترجم ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و وقایع نگار آنان در مسافرتهایشان بوده است. آثاری از وی به جای مانده است، همچون سفرنامه خراسان، سفرنامه عراق و عرب و تاریخ و جغرافیای مازندران. وی تا حدود سال 1330 ه.ق/ 1911 م. زنده بوده است.
کردی، 147: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، افلاطون کرمانی
یکی از نویسندگان زرتشتی کرمان در روزگار قاجاریه و پدیدآورنده کتابی کم حجم تحت عنوان اقبال ناصری است که ظاهراً به صورت مجموعه ای از داستان ها و مطالب خواندنی برای کودکان و با گویش کرمانی تدوین شده است.
کردی، 148: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، امام بن جلال کرمانی
از دانایان به علوم قرآن در قرن یازدهم هجری بوده است. از اوست: ابراز المعانی فی حرز الامانی و وجه التهانی فی القرآئات السبع المثانی. دیوان شعرش قریب ده هزار بیت است. چند تاریخ خوب، به نظم در آورده است.
کردی، 148: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، امیرخورد کرمانی
سید محمد بن مبارک بن محمد بن محمود کرمانی ملقب به امیر خورد یامیر خورد از عارفان طریقه چشتیه در قرن هشتم هجری و مقیم دهلی بوده است. جدش محمد بن محمود از سادات کرمان در این شهر املاکی داشت و چون عّمش سید احمد کرمانی در مولتان هند مقیم بود و در آنجا دارالضرب داشت او نیز به قصد تجارت عازم هند شد و به لاهور رفت و از آنجا به اجو دهن سفر کرد و در این شهر به دیدار شیخ بزرگ چشتیه فرید الدین گنج شکر نایل آمد.
بعدها کار تجارت را رها کرد و به سلک صوفیه در آمد و در مولتان نزد عمش سید احمد مقیم شد و دختر او را به زنی گرفت. وی از مریدان شیخ فریدالدین بود و پس از او در خدمت شیخ نظام الدین اولیاء عارف مشهور طریقه چشتیه بود. پدر میرخورد سید نورالدین مبارک نیز از مریدان و مصاحبان شیخ نظام الدین اولیاء بود که در 15 صفر 742 ه.ق/ 1348 م. در گذشت عم او سید کمال الدین امیراحمد نیز از وابستگان طریقه چشتیه بوده است. میرخورد که از کودکی در خدمت شیخ نظام الدین از فواید عرفانی بهره مند شده بود با تعالیم و تربیت خلیفه او شیخ نصیرالدین محمود بن یحیی معروف به چراغ دهلی به مقامات عالی عرفانی رسید و سرانجام خلیفه شیخ نظام الدین اولیاء شد. اثر معروف او سیر الاولیاء از آثار ارزشمند چشتیه است و در شبه قاره هند شهرت دارد. این کتاب در بردارنده شرح حال بسیاری از عرفا و متصوفه شبه قاره هند است. کتاب سید الاولیاء در سال 1302 ه.ق/ 1884 م. در دهلی چاپ شد و بار دیگر در 1398 ه.ق/ 1978 م. از روی همان چاپ در لاهور به شیوه افست به طبع رسید. این اثر به زبان اردو نیز ترجمه و به چاپ رسیده است.
کردی، 150- 149: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، امیرمسعود بن بهمن کرمانی
لقب او را برخی فخرالدوله والدین و برخی عزالدین نوشته اند. او از شاعرانی است که در اواخر عمر بر کرمان حکومت کرد.
کردی، 151: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، اوحد الدین کرمانی
اوحد الدین ابوحامد احمد بن ابی الفخر کرمانی متخلص به اوحد از خاندان تورانشاه سه شنبه از سلاجقه کرمان بوده که از 572 تا 597 ه.ق بر کرمان حکم می رانده است. اصل وی از گواشید مرکز ایالات کرمان بوده که در برخی از منابع تصحیف شده و به صورت «جوانشیر» در آمده است. او حدالدین از مشاهیر، عرفا و مشایخ جهان اسلام در قرن ششم و اوایل قرن هفتم بوده است. بدیع الزمان فروزانفر تاریخ تولد وی را 559 ه.ق حدس زده و در نسخه ای خطی تاریخ 561 ه.ق ضبط شده است. در 16 سالگی براثر حمله ی غزها به کرمان به توصیه مادر از کرمان به بغداد مهاجرت کرد و در آنجا به تحصیل فقه پرداخت و پس از مدتی در مدرسه حکاکیه به تدریس فقه شافعی همت گمارد و پس از مدتی در مدرسه حکاکیه به تدریس فقه شافعی همت گمارد، ولی به سبب تغییر حالت از مدرسه و قیل و قال علوم ظاهری کناره گرفت و به ریاضت و عبادت پرداخت و در آن حال شوریدگی به شیخ رکن الدین سجاس از مشایخ معروف بغداد، پیوست و در خانقاه او در بغداد چندین اربعین را طی کرد و سرانجام خلیفه او شد. در آخرین سفرش به بغداد در سال 632 ه.ق/ 1234 م. شیخ شهاب الدین سهروردی را در بستر مرگ ملاقات کرد و پس از وی از سوی خلیفه عباسی المستنصر بالله به منصب شیخ الشیوخی برگزیده شد. وی در قونیه در منزل شیخ محیی الدین عربی به سر بود و در مصر نیز با وی ملاقات نمود. از دیگر مشایخی که اوحد الدین با آنان صحبت داشته است باید از نجم الدین کبری، سعدالدین حموی، مولانا جلال الدین روحی و شمس الدین تبریزی نام برد. از اصحاب اوحدالدین کرمانی نیز می توان به شیخ اوحدی اصفهانی اشاره کرد. همچنین او که به اوحدی مراغه ای نیز معروف است، عارف و شاعر مشهور (متوفی 738 ه.ق/ 1337 م.) است و از شاگردان اوحدالدین به شمار می رود. اوحد الدین سال های آخر عمرش را در بغداد در حالی که شیخ الشیوخ صوفیه بود، گذرانده و در سال 635 ه.ق/ 1137 م در همان شهر در گذشت. او را در مقبره شونیزیه بغداد به خاک سپردند. مهم ترین کتاب در مورد شرح حال و مناقب و سجایای اوحد الدین کتابی است به نام مناقب اوحدالدین که متأسفانه نام مولف آن بر ما روشن نیست. افکار عرفانی او عمدتاً به واسطه اشعار وی به ما رسیده و مهم ترین و مشهورترین اثر او در این زمینه دیوان رباعیات است. این کتاب، مشتمل بر بیش از هزار و هشتصد رباعی در موضوعات مختلف عرفانی است که بر حسب موضوع در دوازده باب مرتب شده است. کتاب دیگر او مصباح الارواح است.
کردی، 153- 152: 1388
فارس، کرمان، بزرگان، ایمن کرمانی
میرزا عبدالغنی متخلص به ایمن از شاعران قرن سیزدهم کرمان بود. او محمد اسماعیل خان وکیل الملک حاکم دانای این ولایت را که از سوی ناصرالدین شاه قاجار منصور شده بود، مدح می کرد. ایمن تاسال 1299 ه.ق/ 188 م. زنده بوده و دیوانش در ده هزار بیت است که در آن از سمندر کرمان تتبع نموده است.
کردی، 256- 255: 1388