فارس، شیراز، آثار باستانی
فارس، شیراز، آثار باستانی، برم دلک
این محل در ده کیلومتری جنوب شرقی شیراز و شرق قصر ابونصر واقع شده است. در این مکان سه مجلس از دو نقش برجستۀ ساسانی در ارتفاع 5/6 مرتی از سطح زمین حجاری شده است. هویت افراد در نقش برجسته بزرگتر به طور دقیق مشخص نیست و در این نقش برجسته، کتیبه ای به زبان پهلوی دیده می شود که بسیار آسیب دیده است. در نقش برجسته کوچکتر بهرام دوم به همراه مردی که به احتمال زیاد روحانی مشهور، کرتیر، است دیده می شود.
کمالی سروستانی، 93: 1384
فارس، شیراز، آثار باستانی، حجاری های برم دلک
برم فتح اول و سکون دوم و سوم – تالاب و آبگیر را گویند. وجه تسمیه این برم به «دلک» (دل باضافه کاف تصغیر یا کاف تشبیه) این است که شکل آن برم مانند «دل – قلب» است. تقریباً در 14 کیلومتری مشرق شیراز و چهار کیلومتری قصر ابونصر، در ریشه کوه آبگیر و تالابی است که آن را «برم دلک» گویند. آب های این برم از چند شکاف کوه خارج شده و در ریشه کوه تالابی را تشکیل می دهد و بعداً آب های زائد آن که در جدولی جاری می شود به مصرف زراعت رسیده و هر چه باقی ماند به دریاچه مهارلو می ریزد.
در بدنه کوه، قریب پنج شش متر بالاتر و مشرف بر آب، سه طاقچه مانندی در کوه نقر شده و در آن ها تصاویری متعلق به قبل از اسلام حجاری شده است که خصوصیات هر یک به قرار زیر است. در طاقچه اول شخصی ایستاده و دست چپش روی قبضه حربۀ کناره مانندی است و دست راست را به جلو دراز کرده است. در طاقچه دوم شخص دیگری ایستاده که قامت او از اولی بلندتر است، و رویش به سمت شخص اولی است و در دست چپش خنجری است و با دست راستش به جلو اشاره میکند. با ملاحظه کلاه و لباس و سایر خصوصیات این شخص حدس زده می شود که این شخص بهرام پنجم (بهرام گور) پادشاه ساسانی باشد. در مجلس سوم دو نفر حجاری شده است. در سمت راست همان شخص اول است ولی در اینجا گلی را به نفر دیگر که زنی است تقدیم می کند. مرحوم فرصت الدوله که نقش مزبور را در کتاب نفیس خود موسوم به آثار عجم نقل کرده معتقد است که شخص دوم پادشاه وقت گشتاسب است که پادشاه کیانی بوده و نقوش مزبور در دوران او نقر شده است. احتمال داده می شود که شخص چهارم که به صورت زنی حجاری شده ملکه ایران باشد. از این قرار در این سه مجلس، شخص واحدی، گاهی به حضور پادشاه و زمانی به حضور ملکه رسیده است.
نیکلا – راست دانشمند و محقق روسی که مطالعات زیادی در تاریخ و آثار باستانی ایران داشت ضمن مقاله مفصلی که در شماره ششم و هفتم سال سوم مجله یادگار چاپ تهران نگاشته با استدلال مفصلی، معتقد است که حدس مرحوم فرصت الدوله صائب است و نفر چهارم ملکه ناهید زوجه گشتاسب می باشد. او می گوید که شخص اول زردشت پیغمبر است که در مجلس اول مأمور کشف چشمه آب می شود و چون پس از کوشش بسیار، چشمه آب برم دلک را کشف می کند، گلی را که در کنار آن روئیده است چیده، به ملکه تقدیم می کند. راست در پایان مقاله خود می گوید که از این قرار مجاری های سه گانه برم دلک مربوط بزمان قبل از سلسله هخامنشی است و حجاری مزبور یادگاری است به مناسبت پیداکردن آب چشمه برم دلک.
آقای علی سامی باستان شناس معروف با مطالعه نقوش هخامنشی و ساسانی عقیده تازه ای راجع به این نقوش دارد که عیناً از کتاب شیراز تألیف ایشان نقل می شود: «مجلس اول (دست راست) 6/1×2 متر اندازه یکی از شهریاران ساسانی، که شاید شاپور اول باشد نمایانده شده است. دستش به طرف چپ دراز و تاجی که روبان آن آویزان است». نظیر تاجی که شاپور در نقش رجب از مظهر خدا می گیرد، در دست گرفته است. موهای پرپشت سرش نمایان و شمشیری حمایل دارد. طرز ایستادن و شمشیر کمر او نظیر نقش بهرام در نقش رستم می باشد. 5/1 متر آنطرف تر این نقش، نقش دیگری است که 40/1×70/2 متر وسعت آن است و محتمل است که بهرام پنجم بوده است. تاج این نقش گوی مانند و موها به پشت سر ریخته و خنجری در دست دارد و یک دست را به علامت احترام بلند کرده است. سه متر آن طرف تر مجلس دیگری است به ابعاد 50/1×5/3 متر – در این مجلس دو نفر نقش گردیده – یکی از آن شکل زنی است و شیئی شبیه به گل از نقش دیگر می گیرد. طرز لباس این نقوش نظیر لباس نرسی در نقش رستم می باشد. آقای سامی معتقد است که به حدسیات مرحوم راست اعتباری نیست و نقوش برم دلک از شهریاران ساسانی است که مانند سایر نقوش آن ها در کنار رودخانه ها یا چشمه سارها کنده شده است.
بهروزی، 12-8: 1354
فارس، شیراز، آثار باستانی، پل شاه عباسی سیوند
این پل که با توجه به جزئیات معماری آن احتمالاً مربوط به دورۀ هخامنشی- ساسانی می باشد، در شمال شرقی شیراز و در شمال روستای سیوند بر روی رودخانۀ پلوار احداث گردیده است. پل در دورۀ اسلامی و به ویژۀ صفوی مرمت شده و از این رو پل شاه عباسی خوانده می شود. بنا 130 متر طول و 2/6 متر ارتفاع داشته و پایه های آن در کناره و میانه بر روی سطح سنگ فرشی قرار گرفته که به صورت سد کم ارتفاعی عمل می کرده است. بر روی صخره جنوبی پل یک برج دیده بانی برای حفاظت از پل وجود داشته است.
ملازاده، 145: 1379
فارس، شیراز، آثار باستانی، قصر ابونصر
بر روی این تپه ویرانه های ساختمانی بزرگ از دوران پارتی – ساسانی باقی مانده که دربردارنده یک دژ سنگی و الحاقات آن است. مصالح به کار رفته در بنا، سنگ لاشه و گچ و نمای کار از سنگ های بادبُر بود. در سال 1311 کاوش هایی توسط موزه متروپولیتن نیویورک در این منطقه صورت گرفت و در آن نمونه هایی از سفال و قطعات ظروف سنگی هخامنشی با سکه ها و آثاری دیگر از دوران سلوکی و اشکانی و ساسانی کشف گردید.
بهروزی، 12: 1349
فارس، شیراز، آثار تاریخی، قصر ابونصر
در ده کیلومتری مشرق شیراز، یعنی درست در مغرب «دست خضر» دماغه ای از کوه پیش آمده و تپه سنگی را تشکیل داده است که فقط از سمت شمال به کوه متصل است و در جنوب آن دماغه رودخانه خشک شیراز عبور می کنند که در زمستان ها کم و بیش آب دارد. از روی این تپه سنگی منظرۀ جلگۀ شیراز به خوبی دیده می شود و از همانجا آب های براق و صاف دریاچۀ مهارلو و باغستان های غربی و دهات جنوبی و شرقی جلگه شیراز به خوبی نمایان است. بر بالای این پشته کم ارتفاع خرابه یک کاخ باستانی است که آن را سابقاً، «تخت سلیمان» و «مسجد سلیمان» می نامیده اند ولی از مدتی پیش به این طرف به «قصر ابونصر» معروف گردیده است و البته نه به سلیمان ارتباطی دارد و نه به ابونصر بلکه یکی از قصور سلاطین هخامنشی بوده است.
در اینجا شرح نسبتاً مبسوطی را که آقای علی سامی در کتاب شیراز راجع به قصر ابونصر نگاشته اند نقل می کنیم: «. . . در روی تپه یک درگاه سنگی که دو نقش بر بدنه آن منقوش است دیده می شود. حجاری این سنگ ها به احتمال قریب به یقین در دوره هخامنشی ها و با حجاری های تخت جمشید همزمان و شاید مربوط به عصری بوده که چند صباحی در عرض سال مقر سلاطین هخامنشی و بعداً مقر حکمرانی ولات و امرای محلی گردیده است و پاره ای معتقدند که سنگ های نامبرده را شاید از تخت جمشید آورده باشند. در کاوش های هیئت علمی موزه متروپولیتن و پیدایش چند شیء هخامنشی در آنجا و در این اواخر خوانده شدن نام شیراز بین الواح گلی تخت جمشید ثابت نمود که در شیراز و به احتمال قوی زمان هخامنشیان (خشایارشا) قصر کوچکی در همین محل ساخته شده که کارگران و حجاران از خزانه شاهنشاهی دستمزد دریافت می داشته اند. بر درگاه سنگی نامبرده، دو خدمتگزار، به همان ظرافتی که در نقش های تخت جمشید رعایت شده حجاری گردیده – در دست یکی شمعدان و عوددان و در دست دیگری حوله و عطردانی نظیر نقوش کاخ «تچر» تخت جمشید می باشد.
از سیاحان معروف قرون گذشته، شوالیه ژان شاردن فرانسوی ضمن سیاحتنامه خود در ایران در قسمت شیراز، اشاره مختصری به این آثار نموده و متذکر شده است که هنگام سیاحت شیراز به دست خضر رسیده و در دامنه کوه، عمارتی دیده که آنجا را «تخت سلیمان» می نامیده اند. ترجمه قسمتی از مشاهدات او چنین است: «در یک فرسخی قلعه فهندز برجی است که 128 الی 40 پا محیط دارد و درهای آن به طرف مشرق و شمال و جنوب باز می شود و مصالح این برج از سنگ مرمر است و بقدری محکم ساخته شده که خراب شدن آن به تصور نمی آید. بر روی هر دری دو صورت برجسته دیده می شود و ایرانیان این برج را منسوب به مادر سلیمان می دانند. در نوشته های شاردن معلوم می دارد که در سیصد سال پیش قسمت هائی از درگاه های این قصر و نقوش آن برجا بوده است. فلاندن که در سال 1841 میلادی آنجا را دیده بحث مفصل تری می نماید که مفاد قسمتی از مشاهدات او را عیناً نقل می نماید، بدین منظور که در 117 سال پیش که او این خرابه ها را از نزدیک دیده آثار و نقوش بیشتری موجود بوده که متأسفانه در این تاریخ وجود ندارد و از بین رفته است: «پس از طی شش کیلومتر به پای تپه ای رسیدیم که به کوه های دشت متصل است. اندکی از بقایای معماری قدیم در آن باقی است که قابل توجه نیستند. در نوک تپه و بر روی وسعت کوچکی سه در هنوز برپاست و وجود بنائی را معین می دارند لیکن سخت مشکل است که وضع و طرز بنا را معین داشت. شیرازی ها این بنا را تخت مادر سلیمان یا مسجد مادر سلیمان می نامند. از حقیقت این بنا و سرگذشتش در قدیم چیزی دانسته نمی شود زیرا مصالح و مواد ساختمانی قابل توجهی ندارد ولی عقیده شخصیم را در زیر شرح می دهم: ایرانیان در ازمنه مختلف بناهای قدیمی را استخراج کرده تا از آنها بنای جدید دیگری ساختمان نمایند. اکنون به خوبی می توان از آثار یک دیوار فرو ریخته به طرز بنای یک تالار مربع پی برد. در بین موادی که برای ساختمان بالا ترتیب داده اند تکه های سنگ سیاه متحجر است که شباهت تام به ستون های تخت جمشید دارند. وقتی در زمین حفاری شود به هر گونه ای تکه های کامل از این نوع ستون ها و از همین جنس سنگ ها یافت می شود. اگر در وضع سردر باقیمانده دقیق شویم می بینیم غالب سنگ ها که از پهنا بالای در گذارده اند هر یک از حیث حجم با دیگران متفاوت است. آستانه درها از تکه های سنگ هایی تشکیل شده و سنگ های جرزها با درهای تخت جمشید شباهت دارند چه از یک نوع سنگ بوده و کار و حجاریشان تماماً یکیست. همان خدمتگزاران جوان را که آفتابه لگن می برند و از آن ها صحبت شد، نشان می دهند تنها تفاوتی که در نقش جرز این درها و تخت جمشید است اینست که در اینجا یک صورت می باشد در صورتیکه در جرزهای تخت جمشید دو صورت می باشد. به علاوه بدان بزرگی نیست و این از برای آن است که متعلق به تالاری بوده اند که تناسبش از هر حیث کوچکتر از تالار تخت جمشید می بوده است.
از مطالعه مشهودات مورخین و باستان شناسان نامبرده چنین برمی آید که قسمت هایی از این آثار در قرون گذشته تا سی چهل سال پیش برپا بود و علاوه بر این دو نقش درگاهی که امروزه برجای مانده، نقوش ظریف دیگری هم بود که به تدریج از بین رفته و همه حاکی است که در گذشته های بسیار دور یک قصر زیبایی بر فراز این تپه خوش منظره ساخته شده که در زمان غلبۀ اعراب و سایر مهاجمین به سرنوشت ساختمان های هخامنشی و ساسانی دچار گردیده و بعداً از مصالح آن در همانجا در چند نوبت ساختمان هایی برحسب احتیاج به وجود آمده و بقایای دیوار آن تا دورۀ ما کشیده شده است و سنگ همین درگاهی که امروز باقی مانده باز متعلق به خود او نیست و کوچکتر است و به علاوه خود درگاه نیز متعلق به خود او نیست و کوچکتر است و به علاوه خود درگاه نیز باریکتر از آنچه مرحوم فرصت الدوله نوشته است می باشد یعنی عرض آن از سه متر کمتر و حتی به یک متر هم می رسد.
کاوش های علمی در این محل در سال 1311 ه.ش از طرف باستان شناسان موزه متروپولیتین نیویورک آغاز و مدت دو سال و نیم به طول انجامید و اگرچه به طور ظاهر اشیاء مهم و قابل ملاحظه ای آنطوریکه انتظار می رفت بدست نیامد، ولی از روی همان قسمت ها و اشیاء مشکوفه مهم، تاریخی مربوط به موقعیت شهر شیراز در گذشته های دور معلوم گردید که از لحاظ تاریخی حائز اهمیت فراوانی است.
جالب ترین اشیائی که طی این حفاری بدست آمده عبارت است از تقریباً شصت سکه مربوط به زمان اسکندر تا عبیدالله زیاد، قطعات یک بشقاب سنگی از سنگ یشم و یک سر پرنده از سنگ سبز متعلق به دوره هخامنشی، ظروف سفالین دورۀ اشکانی و ساسانی، چند مهره که روی آن ها نام اردشیر خوره (کوره اردشیر) و بر دیگری نام شهری شبیه شیراز نوشته شده است. متأسفانه در ظرف بیست سال اخیر در محل قصر مزبور به ساختن خانه های روستایی مبادرت ورزیده و کلیه آثار آن قصد را در شالوده ها به کار برده اند و اخیراً فقط یک درگاه در وسط یکی از خانه ها برپا بود که آن هم برای محفوظ ماندن به تخت جمشید منتقل گردید.
بهروزی، 16-12: 1354
فارس، شیراز، آثار باستانی، قلعه فهندژ
قلعه فهندژ یا قلعه بندر از آثار تاریخی شیراز است. با توجه به وجود چاه سنگی مربوط به دورۀ هخامنشی و قبور صخره ای موجود در محل مربوط به دور، ساسانی و سفال های پراکنده مربوط به دورۀ اسلامی، قلعه فهندژ در دوره های مختلف تاریخی مورد استفاده قرار گرفته است. این قلعه دارای دوبرج دیده بانی، یکی در ضلع شرقی و دیگری در ضلع غربی است و در بین این دو برج تأسیسات ساختمانی واقع شده اند.
بهروزی، 16: 1349
فارس، شیراز، آثار باستانی، نقش برجستۀ بهرام
این نقش برجسته در 5/1 کیلومتری جنوب غربی گویم قرار دارد و متعلق به بهرام دوم پادشاه ساسانی است. (برخی آن را نقش برجستۀ رستم گویند). نقش برجسته با طول 9/2 و عرض 7/1 متر بر بدنۀ کوه و در ارتفاع 8 متری حجاری شده است و لباس پوشیده در نقش عیناً مشابه شکل لباس بهرام دوم در نقش رستم مرودشت است.
بهروزی، 115: 1349