فارس، خراسان، پوشاک
فارس، خراسان، پوشاک، دولتمردان/ نظامیان
مقامات منطقه ای دولت، مثل کاتبان (مستوفی ها) به هنگام دیدار با فرماندار خرقۀ ترمه ای بر تن می کردند که با نخ طلایی گلدوزی شده بود. تمامی ملازمان، کلیجه هایی می پوشیدند که آستری از پوست سنجاب یا مینک داشت. در جشن های رسمی نوروز، فرماندار با لباس های رنگین خود می نشست، در حالی که شمشیری جواهر نشان به کنار لباسش آویزان کرده و یک خنجر کوچک و کاردی هم به کمر بسته بود. او قلیانی جواهرنشان و عصایی بلند داشت، سردوشی هایش با نخ طلایی تزیین شده و جواهراتی هم روی آنها کارگذاشته شده بود. ژنرال های ارتش لباس رسمی می پوشیدند که حمایل سبز یا قرمز داشت و با خود تفنگ حمل می کردند. سپس فرماندار به مقامات عالیرتبۀ محلی پارچه های ترمه می داد تا با آنها خرقه هایی با آستر پوست مینک بدوزند. ملازمان حاکم منطقه کت های قرمز کوتاهی می پوشیدند و عمامه های سفیر بر سر می گذاشتند و گُرزی با دستۀ گِرد نقره ای در دست می گرفتند.
این مطالب گویای آن است که لباس دولتی دارای یک سبک متحدالشکل بود که از پایتخت، یا دقیق تر بگوییم از دربار فرستاده می شد و نشانگر قدرت مرکز و حضور آن در تمام استان ها بود. به هنگام اوج قدرت دولت و تسلط آن بر سراسر امپراتوری، عاملیت لباس به عنوان نماد دولت، در این شرح و تفصیل هایی که دربارۀ استانداری های مختلف در جریان مراسم و جشن ها آمده است، به خوبی نمایان است.
ارتش منطقه را قزّاق ها تشکیل می دادند و صد دست اونیفورم کامل و چکمه های قزّاقی سفارش داده شده بود تا آماده شده و به شاهرود ارسال شود. قزّاق ها از سیبری به استراباد( گرجستان کنونی) می آمدند و از آنجا در دسته های صد نفره به شهرهای مختلف مثل گنبدقابوس ارسال می شدند. آن ها وقتی لباس شخصی می پوشیدند، کلاه معمولی یا کلاه شاپو برسر می گذاشتند.
شهشهانی، 166- 165: 1396
فارس، خراسان، پوشاک، روحانیون
روستاییان لباس آبی می پوشیدند و ملاّیی در یک منطقۀ روستایی با همان لباس ها و کلاه سیاه دیده شده بود، البته بیشتر متداول بود که ملاّها عبا بپوشند و عمامۀ سفید بر سر بگذارند.
شهشهانی، 163: 1396
فارس، خراسان، پوشاک، روستاییان
هانری رنه دالمانی گروهی از مردم روستایی را با یک نقاشی که در آن مردم لباس های رنگی معمولی پوشیده بودند و عمامۀ سفید برسر داشتند، مقایسه کرده است. نویسنده به هنگام تغییر منزل، دیده بود که لباس مردم محلی کاملاً متفاوت می شود، اما طبق گفتۀ وی آن ها همه جلیقه های نمدی می پوشیدند که فشنگ های خود را نیز در آن جای می دادند. در این جلیقه ها به همین منظور جیب های چرمی تعبیه شده بود. قاعدتاً این گونه جلیقه های مخصوص سوارکارانی بود که باید مسلح می بودند.
شهشهانی، 165: 1396
فارس، خراسان، پوشاک، مردان
راهنمای هانری رنه دالمانی، در جادۀ منتهی به خراسان، مرد جوانی بود که سرداری قرمزی بر تن داشت و مسلّح به خنجر و تفنگ و قطار فشنگی بود که بر کمر بسته بود.
شهشهانی، 163: 1396