فارس، جندق، ابزار

فارس، جندق، ابزار، الیاف نخل

الیاف نخل یا پیژ [pij] بصورت شبکه ای درهم از تورهای قهوه ای رنگ در لابلای انتهائی برگ ها پیچیده است. نوع مرغوب و سالم آن زرد متمایل به قهوه ای و نوع پست آن تیره است. از الیاف نخل ساز و لیف – ریسمان، گوال یا جوال و دم فروشی بافته می شود و اخیراً به جای پوشال در کولر بکار می برند. همچنین از قدیم الایام نخل برای شستن ظرف بکار می رفته است و امروزه هم کم و بیش از آن استفاده می شود. همچنین با قراردادن الیاف نخل در یک چهارچوب یک نوع صافی برای صاف کردن شیر و سایر مایعات پدید می آید.

حکمت یغمایی، 249: 1370

فارس، جندق، ابزار، تخته پلیته

پنبه حلاجی شده را پیش از رشتن بصورت پلیته درمی آورند. تخته پلیته میز کوچکی است به ارتفاع 25، عرض 15 و طول 30 که کارگر به کمک میله ای فلزی یا چوبی پلیته می سازد.

حکمت یغمایی، 330: 1370

فارس، جندق، ابزار، تراسک

ترازو [tarask] کفه های ترازوی زنبیلی را دو زنبیل تشکیل می دهد که هر کفه توسط سه ریسمان از الیاف نخل به دو سرچوبی به طول یک متر اتصال دارد. در وسط چوب ریسمانی است که هنگام توزین آن را در دست می گیرند.

حکمت یغمایی، 248: 1370

فارس، جندق، ابزار، تق تقو

کودکان از چوب انتهای خوشه یک نوع اسباب بازی می سازند. قسمتی از تمبر [tambar] نخل به طول 50 سانتیمتر از خوشه جدا و به سه قسمت تقسیم می شود. قسمت وسط ثابت و طرفین متحرک است و با حرکت دست صدای تق تق از آن بلند می شود.

حکمت یغمایی، 248: 1370

فارس، جندق، ابزار، جارو

یکی دیگر از فرآورده های مربوط به نخل جارو است. برای بستن جارو برگه های محکم بکار می رود. قسمت هائی از برگه را که برای جارو مناسب است به طول چهل سانتیمتر و یا اندازه دلخواه می برند و یک جفت را بهم گره می زنند. برای جاروی بهتر و مرغوب تر دو جفت برگه را با چوب آن گره می زنند.

حکمت یغمایی، 248: 1370

فارس، جندق، ابزار، چرخ نخ ریسی

وسیله ای است که پلیته را با آن می ریسند. این کار افزار شامل گردونه ای دوّار است که در میان دو تیرک عمودی استوار شده و بر یک پایه افقی قرار دارد. گردونه دوّار شامل پره هائی در دو طرف است که محور گردونه از آن می گذرد. پروانه های دوطرف بوسیله ریسمان های باریکی به یکدیگر اتصال دارد. در طرف دیگر پایه دستگاه، دو تیرک عمودی کوتاهتر است و از بین آن ها میله ای فلزی می گذرد. در وسط میله فلزی ماسوره ای از جنس شاخ که گِرداگرد آن شیارهائی است قرار دارد. ریسمانی باریک ماسوره و گردونه دوّار را به یکدیگر ارتباط می دهد. ریسنده با به حرکت درآوردن دسته گردونه با وسیله ای به نام «کلی چرخ» (= کلید چرخ) در جهت حرکت عقربه های ساعت گردونه را به چرخش درمی آورد. با گردش گردونه میله فلزی و ماسوره می چرخد. ریسنده با دست راست پلیته ای را به میله فلزی نزدیک می کند و هماهنگ با چرخش گردونه و میله فلزی، دست خود را بالا می آورد. در نتیجه پلیته بصورت نخی باریک درآمده و به میله می پیچد و «دشکی» پدید می آید.

حکمت یغمایی، 330: 1370

فارس، جندق، ابزار، چرخو

وسیله ای که پنبه دانه را از پنبه جدا می سازد. این دستگاه شامل دوقسمت ثابت و متحرک است. قسمت ثابت شامل یک پایه افقی و تیرچه عمودی است که در دو طرف آن قرار دارد و قسمت متحرک دو استوانه چوبین خراطی شده به قطر پنج سانتیمتر است که بین دو تیرعمودی، مماس بر یکدیگر استوار می شود. استوانه های چوبین با حرکت دسته چرخو در جهت عقربه های ساعت بکار می افتند. پنبه در محل مماس دو استوانه قرار می گیرد و به واسطه چرخش استوانه ها بصورت لایه های نازکی در پشت دستگاه جمع می شود و پنبه دانه که نمی تواند از استوانه های دوّار بگذرد در طرف دیگر دستگاه به زمین می ریزد. دو چرخ دنده چوبی حرکت استوانه ها را تنظیم می کند که به آن صابون چرخو می مالند تا روانتر بچرخد.

فرهنگ مردم منطقه برای این دستگاه چیستانی ساخته است: «آن چه کوهی است که در یک دامنه آن برف و در دامنه دیگر تگرگ می بارد؟ پاسخ چرخو».

حکمت یغمایی، 330- 329: 1370

فارس، جندق، ابزار، دارو

برای آماده کردن نخ تار از این وسیله استفاده می شود. ابتدا کلاف آهارخورده ماسوره می شود. آنگاه ماسوره ها بر روی محورهای دارو قرار می گیرد و از هر سو ماسوره نخی جدا و با هم گُندله می شود. تعداد تارهای نخ بسته به عرض کار متفاوت است. این گندله نخ را چله می گویند.

حکمت یغمایی، 332: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، چاله

دستگاه بافندگی در روی چاله ای به عمق 80 سانتیمتر نصب می شود. بافنده روی لبه گودال و جلو میل نورد می نشیند و پاهای خود را در آن می آویزد. داخل چاله دوتخته با رشته های نخ به زیر گرد شانه متصل است. بافنده با فشار پا بر روی تخته ها، گرد را متناوباً بالا و پایین می برد و در نتیجه نخ تونه و پود درهم جفت می شود. این اهرم ها را در جندق «پوشال» و در خور «پاگذارد» می نامند.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، چق

دو قرقره چوبی است که از بالای گرد بوسیله دو رشته نخ به گُرد متصل است و کار بالا و پایین بردن گُرد را هنگام بافندگی انجام می دهد.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، چوب دم کار

چوبی است که بافنده آن را در حدّ فاصل نخ تونه و قسمت بافته شده کار می نهد تا از برگشت حاشیه پارچه به داخل جلوگیری شود و نظم تارهای تونه برقرار بماند.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، سنگ وزن

سنگی است که با ریسمانی از گردشانه به داخل چاله آویخته می شود تا تعادل دستگاه حفظ شود.

حکمت یغمایی، 337: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، شانه

دو عدد تخته است که در فاصله آن ها تعدادی نی ظریف همانند دندانه های شانه قرار دارد. تخته بالائی قوسی به سمت خارج دارد و نخ های تونه پس از گذشتن از گرد از دندانه های شانه می گذرد و به استوانه های چوبین به نام نورد که جلوی بافنده قرار دارد وصل می شود. گرد و شانه را بر روی هم
«گردشانه» می گویند. عرض پارچه ای که بافته می شود به عرض «گرد شانه» بستگی دارد. معمولی ترین آن گردشانه 12 و 14 است. این قسمت از دستگاه بافندگی را در جندق «فتین» می گویند.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، گُرد

نخ های زردرنگی است که بصورت ضربدر (×) از بالا و پایین به شش قطعه نی گره می خورد و نخ های تونه از آن می گذرد.

حکمت یغمایی، 335- 333: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، گوفله

پارچه هائی است رنگین که بر گرد آویخته است. این پارچه ها نشانه ای برای کنترل و شمارش نخ های تونه است که هنگام استقرار دستگاه اشتباهی رخ ندهد.

حکمت یغمایی، 337: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، ماکو

وسیله ای است که ماسوره نخ پود را در میان آن می نهند و از لای تارهای تونه می گذرانند.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، منقاش

وسیله ای است که عبا بافان برای زدودن پرزهای ناهمگون از روی پارچه عبا بکار می برند.

حکمت یغمایی، 337: 1370

فارس، جندق، ابزار، دستگاه بافندگی، نورد

استوانه ای چوبین است که در مقابل بافنده قرار دارد و در سمت راست آن سوراخی است و با اهرمی که دارد بطرف بافنده می چرخد و پارچه بر گرد آن پیچیده می شود. چوب نورد از دو طرف در میان شاخه چوبی نهاده است تا حرکت آن به آسانی صورت گیرد.

حکمت یغمایی، 335: 1370

فارس، جندق، ابزار، زمبر

وسیله ای است به ابعاد 1 × 1 متر برای محل گِل و از چوب های برگ نخل درست می شود. طرز ساختن آن شبیه پرده حصیری است. دو چوب در زیر طرفین آن به طول 5/1 متر نصب است که هم بر استحکام آن می افزاید و هم برای حمل آن توسط دو نفر به کار می رود.

حکمت یغمایی، 248: 1370

فارس، جندق، ابزار، زنبیل، انواع زنبیل از برگ نخل

1- زمبل [zombel] : (= زنبیل – سبد) که از انواع دیگر بزرگتر و برای استحکام بیشتر اطراف آن را با ریسمانی باریک از الیاف نخل خرما به نام [darz] آچیده می کنند. زنبیل برای حمل انواع کالا کاربرد دارد.

2- چرگازی [chargazi] زنبیل کوچک.

3- آشار [ashar] : از چرگازی کوچکتر است و برای بافت آن از برگهای دل درخت که سفیدرنگ است استفاده می شود و بافت آن ظریفتر است.

4- آشارو [asharu] : آشار کوچک.

5- نیزی [nijiu-niki] – سبدی کوچک است که با پارچه های رنگی تزئین می شود و در قدیم زنان ریسنده وسایل خود را در آن می نهادند.

6- دولنده [dulendah] : سبدی است در اندازه های مختلف بشکل مخروط ناقص که به سمت بالا باریک تر می شود. نوع بزرگ آن را برای نان دانی بکار می برند و نوع کوچک آن به عنوان جاقاشقی کشک و دیگر مواد بکار می رود.

7- دول [dul] : زنبیلی کوچک است که پشت آن با الیاف باریک نخل آجیده می شود و برای محل گِل در کارهای ساختمانی بکار می رود.

8- کلاه حصیری: در انواع بادبزنی و زنبیلی، لبه دار و بی لبه بافته می شود.

9- تگشگ [tageshek] : حصیری مدور است در اندازه های گوناگون برای درپوش ظروف و نوع بزرگ آن را قدیم به عنوان سفره به کار می برند.

10- بادبزن: از برگهای محکم دل نخل بافته می شود و گاه برای زیبائی آن با برگ های رنگ آمیزی شده بافته می شود.

11- حصیر: فرشی است از برگهای نخل که به آن سلّه [sallah] هم می گویند.

12- جلّت [gollat] : کیسه حصیری که برای بسته بندی خرما کاربرد دارد.

13- نوبرو [nowbaru] : جلّت کوچکی است که کودکان به عنوان وسیله بازی می بافند.

14- گالچون [galchoon] : (= گهواره) در ابعاد 80 ×120 سانتیمتر از بهم پیوستن نوارهای حصیری و معمولاً بصورت دولایه درست می شود تا بر استحکام آن افزوده گردد. لبه های حصیرگاهواره را از چهار سمت طوری برمی گردانند که فضائی برای عبور چهارچوب گهواره پدید آید. به هرگوشه گهواره ریسمانی به چوب ها بسته و به دوسوی دیوار اتاق در حلقه ای میخکوب می شود و بطوریکه گهواره با دست به آرامی حرکت کند.

حکمت یغمایی، 247: 1370

فارس، جندق، ابزار، زنبیل و حصیر، چگونگی بافت

برای ساختن زنبیل ابتدا گشک [ghoshk] بافته می شود. گشک نواری حصیری است که طول آن بستگی به تهیه شیئی موردنظر دارد و عرض آن برای جلّت، گاهواره و حصیرفرشی استاندارد است. بافت گشک مراحلی دارد. مرحله اول انتخاب برگه های بلند و محکم است. آنگاه برگه ها در سایه خشکانیده می شود که رنگِ آن تغییر نکند. پس از خشکیدن لبه های ناصاف برگه ها را می گیرند و در آب می نهند تا خیس بخورد و به آسانی خم و راست شود. پس از آماده شدن برگه ها، گشک را به طول موردنظر می بافند و مجددا در آب می نهند تا ملایم شود. آنگاه با سوزن زنبیل دوز و برگ های تازه نخل که به جای نخل به کار می رود، نوار حصیری را در شکل موردنظر بهم می دوزند. گشک هائی که برای ساختن گهواره و جلّت به کار می رود عرض بیشتری دارد. برای ساختن کلاه حصیری با بافت بادبزنی نیازی به تهیه گشک نیست  و بافت آن به گونه ای دیگر است.

حکمت یغمایی، 248- 247: 1370

فارس، جندق، ابزار، سازو، چگونگی تهیه

ابتدا پیژ [pij] را در آب خیس می دهند، آنگاه الیاف را از هم می درانند و بصورت پلیته هائی به طول 40 سانت به نام گِلگ [geleg] درمی آورند. دو گلگ را با حرکت کف دست بهم می تابانند و مرتب به تعداد گلگ ها می افزایند و تاب می دهند تا طول یف یا ریسمان به اندازه دلخواه برسد. این لیف دو گلگ نام دارد. لیف دوگلگ را کلاف می کنند تا تاب های آن جا بیفتد. این کلاف به کُلِرگ [kolerg] معروف است. برای ضخامت بیشتر ریسمان ممکن است بعداً آن را سه گلگ کنند. با این حال ریسمان استحکام کافی ندارد. بنابراین عملیات دیگری روی آن انجام می گیرد. برای افزودن بر استحکام و ضخامت لیفی، میخی حلقه دار را به دیوار می کوبند و ریسمان را از حلقه می گذرانند و به دو قسمت مساوی تقسیم می کنند. انتهای هر قسمت از استوانه ای چوبین که در واقع دستگیره ای است می گذرد و به سر هر ریسمان چوبی به طول بیست سانتیمتر چنان بسته می شود که با قاعده دستگیره یک زاویه 90 درجه بسازد. دو نفر همزمان استوانه های چوبین را در دست چپ می گیرند و با انگشت دست راست چوب دستگیره را در جهت عقربه های ساعت می چرخانند. بدین ترتیب ریسمان به دیوار میخکوب می شود و چند روزی به همان حال می ماند تا تابگیر شود. در مرحله بعد دو نفر ریسمان را به روش قبلی می تابانند و نفر سوم با وسیله ای به نام (چهل مرد) از سمت دیگر هماهنگ با پیچش دو رشته ریسمان آنها را در هم قلاب می کند؛ بطوری که در پایان کار مقابل رفقای خود می رسد. چهل مرد چوبی استوانه ای است به طول 25 و قطر چهار سانتیمتر که دو شیار مورّب با اندکی انحراف در بالا و زیرِ آن دیده می شود و هنگامِ کار با آن یک رشته ریسمان در شیار بالا و رشته دیگر از شیارِ زیرین می گذرد. چرخش ریسمان ها و حرکت چهل مرد بوسیله استادکار ریسمان ها را درهم جفت می کند. حاصل کار درشت شدن لیف است که نوعی از آن به نام “پرونده” برای بالارفتن از نخل مورد استفاده قرار می گیرد. لیف هائی که برای دستگیره انواع زنبیل و بسته بندی کالا درست می شود به هنگام تاب دادن با رشته های پارچه پیچیده می شود. تا الیاف زبر اعضای بدن را نیازارد. لیف تا حدود 25 سال قبل از صادرات بخش خور بشمار می رفت. نوع دیگر لیف (درز) است که از خوش رنگ ترین الیاف نخل رشته می شود و برای آجیدن اطراف زنبیل بکار می رود. از نوع ضخیم تر آن تور برای حمل کاه می بافند. لیف بهترین ریسمان برای چرخ چاه است. گوال (نوعی جوال) وسیله ای است برای حمل کود بوسیله الاغ به کشتخوان. برای ساختن آن دو میله آهنی به فاصله یک متر در زمین نصب می شود و به مقدار لازم درز با ضخامت متوسط کلاف وار میله ها را دربرمی گیرد. آنگاه با سوزن مخصوص الیاف بهم پیوند می خورد و یک طرف آن دوخته می شود و به صورت کیسه ای درمی آید.

حکمت یغمایی، 250- 249: 1370

فارس، جندق، ابزار، فلکو

این وسیله نیز برای کلافه کردن بکار می رود و دارای یک محور و چهار پروانه است. بر روی هر پروانه چوبی به طول 20 سانتیمتر و عمود بر پروانه قرار دارد. اجزای متحرک فلکو بر روی پایه ای استوار است. با این وسیله کلاف های آهارخورده مجدداً کلاف می شود و ناهمگونی و ناصافی تارهای نخ از بین می رود.

حکمت یغمایی، 332: 1370

فارس، جندق، ابزار، کلاچی

وسیله ای است که دشک ها را با آن کلاف می کنند. کلاچی گردونه ای است با چند پره چوبی در بالا و پایین که محوری پره ها را به یکدیگر اتصال می دهد. بدنه کلاچی از چند قطعه نی است که با ریسمانهای باریک به پروانه های بالا و پایین استوار می شود. در نوعی از آن محور ثابت است و در نوع دیگر آن محور متحرکت است و در میان ماسوره ای که روی قطعه ای گل قرار دارد می چرخد. برای کلاف کردن دشکی کارگر دسته کلاچی را در دست راست می گیرد و از میان دشکی میله ای می گذراند و انتهای میله را در ماسوره ای می نهد. آنگاه کلاچی را می چرخاند. در نتیجه نخ به کلاچی کلاف می شود. از کلاچی متحرک در مراحل بعدی ریسندگی استفاده می شود. زیرا پس از آهار دادن کلاف، بار دیگر باید به صورت دشکی درآید. در این مرحله کلاف را در گردونه کلاچی می نهند و با چرخ نخ ریسی آن را به صورت دشکی درمی آورند.

حکمت یغمایی، 332: 1370

فارس، جندق، ابزار، مگس گیر

کودکان از برگ نخل وسیله ای به نام مگس گیر می سازند که دارای شبکه هائی است. داخل این شبکه ها مواد چسبان می مالند تا مگس داخل این شبکه ها به دام بیفتد. شکل مگس گیر تقریباً به شکل دوربین های عکاسی فانوس دار است.

حکمت یغمایی، 248: 1370

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan