فارس، بیاذه (جندق)، آثار تاریخی
فارس، بیاذه (جندق)، آثار تاریخی، امامزاده بیاذه
بر طبق یک وقفنامه و جنگ نامه متعلق به امام زاده بیاذه که نزد متولی آن است، بعد از شهادت حضرت رضا (ع) هزار نفر از عامریان به خونخواهی حضرت از مدینه به سوی مرو (پایتخت مأمون در زمان حضورش در ایران) و دیگر شهرهای خراسان حرکت کردند و سپاه سالاری سپاه را ابومحمد ابراهیم بن عبدالرزاق بن موسی بن جعفر (ع) عهده دار بود.
این عده پس از ورود به ایران قصد داشتند از طریق راه های کویر به خراسان بروند، مأمون گروهی را به تعقیب آن ها روانه کرد. علویان در کویر پراکنده شدند. عده ای به روستای گرمه رسیدند. مردم این روستا به کیش زردتشت بودند و به سرکردگی سهراب گبر کوتوال قلعه گرم در برابر علویان ایستادگی کردند.
در محلی به نام برّین سرخ (دو پشته قرمز رنگ نزدیک گرمه) جنگی بین آنان درگرفت و عده ای از علویان کشته شدند. سرانجام پایداری علویان باعث سقوط قلعه گرمه شد و مردم اسلام را پذیرفتند و مقداری از آب و املاک گرمه و دیگر روستاها جز ایراج به عنوان خون بهای مقتولین در اختیار علویان قرار گرفت.
در این جنگ عده ای از علویان به بیابان ها و روستاهای اطراف پراکنده شدند. عده ای به مزرعه خُنُج در سه فرسنگی جنوب گرمه رفتند و در دره کوهی گرفتار آمدند. یکی از آنان به نام «ابومحمد» شب هنگام به روستای بیاذه رسید. قلعه نشینان او را به حصار راه ندادند و ابومحمد به خانه پیرزنی که بیرون حصار قلعه بود پناهنده شد، اما پیرزن با ریختن زهر در غذا ابومحمد را به شهادت رساند.
بیرون قلعه بیاذه خرابه ای است که به آن خانه پیرزن می گویند. پس از آنکه مردم بیاذه به اسلام گرویدند استاد دهنوی بر مزار ابومحمد بقعه ای برآورد و این بقعه هم اکنون یکی از زیارتگاه های اهالی است. در سالهای اخیر این بنا را تعمیر بسزا کرده اند. در داخل بقعه کاسه ای سفالین بر دیوار دیده می شود و اعتقاد بر این است که با ریختن زهر در همان کاسه ابومحمد به شهادت رسیده است. مقابل ورودی امام زاده زیتونی قوی قد برافراشته است.
حکمت یغمایی، 84- 83: 1370
فارس، بیاذه (جندق)، آثار تاریخی، مسجد بیاذه
در کنار دیوار قلعه مسجدی قرار دارد که سبک ساختمان آن از بعضی جهات به مسجد مهرجان شباهت دارد. شبستان مسجد با پلکانی به خارج ارتباط دارد. بر فراز آن گنبدی استوانه ای بالا رفته است. این مسجد در قرن هشتم هجری توسط استاد دهنوی از اهالی ده نو مهرجان مرمت شده است.
حکمت یغمایی، 83: 1370