فارس، اصفهان، بزرگان (ع)

فارس، اصفهان، بزرگان، عاشق

آقامحمد عاشق اصفهانی از شعرای نامدار دوره افشاریه است، طبعی عالی داشته و اشعاری زیاد از رباعی و قصیده و غزل سرائیده مخصوصاً در شیوه غزل سرائی طرزی دلپسند و محزون داشته است. محل و مأوای او در حجره یکی از مدارس اصفهان بوده و با شغل خیاطی روزگار می گذرانده است. صاحب تحفه العالم گوید بیاض و قلمدانی نزد خود داشتی و هرگاه شدی وارد خاطرش می شد چیزی که در دست داشت می گذاشت و به آن بیاض آن را مینگاشت، کسی را با او دعوی همسری نیست. آذر را با اینکه با او صفائی نبود، مکرر در حق او می فرمود در صحرائیکه باز بلندپرواز از آن کهنه خیاط به صید غزالان مضامین می رود، اندیشه ما به آن وادی رهبر نیست. با آذر و هاتف معاصر بوده و دیوانش غزلیات معروف است و به سن هفتاد سالگی در 1181 ه.ق در اصفهان درگذشت.

نورصادقی، 211: 1316

فارس، اصفهان، بزرگان، عاصم قاری

محمدبن محمدباقر شریف کاشانی اصفهانی، استاد فن تجوید و قرائت در اواخر قرن 13 ه.ق در اصفهان بوده و در نزد اساتید فن در کاشان و اصفهان قرائت را آموخته و قریب چهل سال در اصفهان استاد قرّاء این شهر بوده و عدّه ای کثیر شاگرد تربیت نمود. از آثارش کتاب وجیره التجوید به چاپ رسیده است. فوت عاصم در حدود سال 1320 ه.ق روی داده است.

مهدوی، 752 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عباس فلاورجانی

عباس فرزند ابوالقاسم از مردم قریۀ فلاورجان از جوانان مساح است که فعلاً (1366 هـ .ق) حدود 45 سال دارد و در فن خود استاد زبردستی است.

همایی، 344 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالباقی (صوفی) تبریزی

از مشاهیر خطّاطان دورۀ شاه عباس کبیر صفوی است که خطوط ثلث و نسخ و رقاع را در کمال استادی می نوشته و خود مردی ادیب و عارف و حکیم و شاعر بوده و «باقی» تخلص داشت. برخی از کتیبه های مسجد شاه اصفهان به خط زیبای اوست. وفاتش در 1039 ه.ق روی داده است. مشارالیه در بغداد ساکن بوده و بنا به دعوت شاه عباس به اصفهان آمده و ملقب به دانشمند بود. از آثارش غیر از دیوان اشعار شرحی است بر نهج البلاغه.

مهدوی، 757 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالحسین ادیب فرهمند

فرزند خلیل، معروف به بنان السلطنۀ بروجنی اصفهانی، شاعر و ادیب و فاضل متخلص به «دبیر» بود. در سال 1317 ه.ق در بروجن متولّد شد و در سال 1353 ه.ق در اصفهان درگذشت و در تکیۀ ملک در یکی از اطاقها مدفون گردید. در انجمن ادبی شیدا شرکت داشته و پس از تعطیل شدن آن، به اذن مرحوم شیدا در منزل خود انجمن تأسیس نموده و تقریباً مدت هفت سال در آنجا دایر بوده است. از جمله آثار او: مجله تحفه الادبا، روزنامۀ گیتی نما.

مهدوی، 765 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالحسین سپنتا

فرزند غلامرضا. ادیب نویسنده و شاعر توانا در سال 1321 ه.ق شیراز متولد شد. در ایران و هندوستان تحصیل نموده، ده سال در هند ساکن و سپس به ایران مراجعت کرده و در اصفهان متوطنّ شد. سرانجام در سال 1389 ه.ق درگذشت و در جنب تکیۀ بابا رکن الدین مدفون گردید. کتب زیر ازوست: اخلاق ایرانیان باستان، اسرار جنگل، ایران و اهمیت آن، پرتوی از فلسفۀ ایرانیان باستان، تاریخ وقف، ترجمۀ دیوان عارف به انگلیسی، دیوان اشعار، روزنامه های “دورنمای ایران در بمبئی” به زبان انگلیسی و “سپنتا” در اصفهان و غیره.

مهدوی، 770- 769 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالرحمن اصفهانی

از اصحاب حضرت امام علی النقی است و او کسی است که موجب تشیع اهل اصفهان در قرن سوم گردید.

مهدوی، 676: 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالرحیم جزایری

از خوشنویسان معروف اواخر عهد صفویه است. برخی از خطوط مدرسۀ چهارباغ که به خط ثلث جلی و نستعلیق نوشته شده است از نوشته های اوست. از سال 1104 ه.ق شروع و تا تاریخ 1123 ه.ق می رسد.

مهدوی، 773- 772 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالخالق خان اصفهانی

«عبدالخاق خان عکاسباشی من است. خیلی جوان باهوش و زرنگی است. با میزان خودش انداخته است.» عبارت فوق را ظل السلطان با خط خودش زیر عکسی که از عبدالخاق خان به سال 1319 ه.ق گرفت، نوشته است. از زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست همچنانکه تلاش در جهت یافتن بازماندگان او نیز بی نتیجه ماند. آنچه از اطلاعات پراکنده می توان استنباط نمود این است که در اصفهان، در محلۀ لنبان، متولد شد. دوره هایی از زندگی خود را در تهران و شیراز گذراند و عکاسی کرد. از تسلط وی به زبان فرانسه می توان نتیجه گرفت که احتمالاً از جوانانی بوده که به منظور تحصیل راهی اروپا شده و شاید عکاسی را در آنجا فرا گرفته باشد.

در جوانی به دلیل تسلط به عکاسی، به عنوان عکاسباشی مخصوص دربار ظل السلطان، موفق به دریافت مدال مخصوص از او می شود. دکتر ساسان سپنتا در کتاب چشم انداز موسیقی ایران، از نایب اسدالله نوازنده مشهور نی نام می برد که علاوه بر نوازندگی در دستگاه ناصری، برای ظل السلطان و فرزندان وی نیز هنرنمایی می کرد و در اواخر عهد قاجار به اصفهان مراجعت کرده بود. او از جمله شاگردان نایب اسدالله، نام عبدالخالق خان اصفهانی را نیز ذکر می کند.

در میان مجموعه نامه های خصوصی میرزا مهدی خان چهره نما، نامه ای نیز متعلق به عبدالخالق خان می باشد که در سال 1344 ه.ق از شیراز برای میرزا مهدی خان فرستاده است. آنگونه که از محتوای نامه برمی آید، وی در این دوره در عکاسخانۀ مرکزی لشکر جنوب شیراز کار می کرده و ظاهراً بیشتر به هدف دایرکردن مغازۀ عکاسی به آنجا رفته بوده، اما موفق به این کار نشده است.

نامه ای نیز از میرزا مهدی خان چهره نما، یک سال بعد به تاریخ 1345 ه.ق موجود است که به آدرس عکاسخانۀ مرکزی لشکر جنوب برای عبدالخالق خان نوشته که به دلیل بازگشت وی از شیراز، نامه اش به اصفهان برگشت خورده است و این نشان می دهد که وی یک یا دو سال بیشتر در شیراز نمانده است. روزهای آخر عمر وی گویا در تهران سپری شده است. مجموعه عکسهایی که توسط او، در نهایت دقت و مهارت فنی گرفته شده، در آلبومهای شخصی ظل السلطان موجود است.

دمندان (نفیسی)، 117- 116: 1377

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالرزاق بغایری

فرزند میرزا حسین خان دانش، سرتیپ عبدالرزاق خان بغایری، عارف دانشمند، از مفاخر علمی و ادبی ایران و از اساتید فن ریاضی بود. سال ها در سرحدّات ایران مأمور تعیین خط مرزی و ترسیم نقشۀ آنها بود. در سال 1286 ه.ق متولد شد و در سال 1372 ه.ق در طهران درگذشت. کتب چندی تألیف نموده، از آن جمله است: کتابی بزرگ در شرح حال علما و دانشمندان، رساله ای به نام ما مهندس داریم.

مهدوی، 572 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالعلی جَزی (گزی)

پسر محمدرفیع است اسطرلاب ساز عهدشاه سلطانحسین صفوی نمونه ای از کارهای او مورخ شعبان 1124 ه.ق که خطوطش کار برادر او محمدباقر است، در کتاب انقراض صفویه لاکهارت مذکور است.

همایی، 383: 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالله بن عاشور رنانی

از مشاهیر خطّاطان قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. بیشتر از یکصد قرآن غیر از کتب ادعیه و زیارات به خطّ زیبای خود نوشته و تا سال 1235 ه.ق حیات داشته است.

مهدوی، 795 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالمطلب اصفهانی

فرزند محمدحسن کاظمینی، معروف به عباس آبادی. عالم فاضل، از شاگردان شیخ احمد احسائی و پیروان او بوده و در کتب خویش طعن زیاد به مخالفین شیخیۀ دارد. کتب زیر از آثار اوست: الحجّه البالغه، رساله در حجّیت مظنّه (عنوان هفتم کتاب الحجه البالغه است)، رساله در بداء، در 1277 ه.ق تألیف شده، نجاه الدارین (عنوان پنجم الحجه البالغه است). در سال 1277 ه.ق درگذشت.

مهدوی، 797: 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالوهاب مذهب اصفهانی

میرزا عبدالوهاب مذهب اصفهانی از استادان فن تذهیب و تحریر در قرن سیزدهم هجری است. معاصر پرتو خوشنویس اصفهانی است و از جمله آثار ذی قیمت او تذهیب قرآنی است که پرتو در شعبان سال 1277 ه.ق برای ناصرالدین شاه قاجار نوشت و اکنون این قرآن در کتابخانۀ سلطنتی ایران موجود و از نفایس صنعتی عالم محسوب است. در آخر قرآن روی دونیم حاشیه امضا کرده است.

همایی، 317 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدالمومن

عبدالمومن بن صفی الدین از مفاخر قرن هفتم و اصلش از اصفهان است. در علوم مختلفه مهارتی بسزا داشته، مخصوصاً در فن کتابت به درجۀ خویش مینوشته که هرکس خط او را میدیده، گمان می کرده است خط ابن بواب است، زیرا در آغاز جوانی به خدمت ابن بواب رسیده و از او استفادت کرده است. در علم موسیقی هم مهارت تامی داشته. وفاتش در 646 ه.ق است.

نورصادقی، 258- 257: 1316

فارس، اصفهان، بزرگان، عبدی شیرازی

از اساتید تصنیف ساز قرن یازدهم است. نصرآبادی می نویسد: «در ترتیب صوت و عمل حقاً که روح خواجه عبدالقادر را در رشک داشت. تصنیفات لطیف با اثر دارد. بعضی از تصانیفش شعر خودش است. صابر تخلص داشت. پیش از حوالی سنۀ 1083ه.ق به هند رفته آنجا فوت شد».

همایی، 271 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عرفان

احمدبن عبدالصمد بن عبدالله، نویسندۀ ادیب فاضل. پدرش از مراغه به اصفهان آمده و عرفان در سال 1311 ه.ق در این شهر متولد شد. در مدارس اصفهان تحصیل نموده و خصوصاً ادبیات و زبان انگلیسی را خوب آموخته و از سال 1341 ه.ق به نوشتن مجلّه عرفان و سپس روزنامه عرفان همت گماشته و تا آخرین روزهای حیات آن را انتشار داد و به مناسبت نام روزنامه، نام فامیلی خود را نیز عرفان گذارده و بدین نام شهرت یافت. مرحوم عرفان علاوه بر روزنامه نگاری سالها در دبیرستانهای اصفهان ادبیات فارسی تدریس می نمود و از دبیران دانشمند فرهنگ اصفهان به شمار می رفت. سرانجام در سال 1371 ه.ق درگذشت و در تکیۀ جهانگیرخان مدفون گردید.

مهدوی، 804- 803 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، علّامه مولی محمدباقر مجلسی

از اعاظم علما و اکابر فقها و محدثین شیعه و اسلام و از مفاخر علمی فرقۀ امامیّه است. خدمات و ترویجاتی که از او در شیعه شد از احدی از علمای دیگر به ظهور نپیوسته است. عالم فاضل و محقق کامل و متکلم جامع، مجدّد مذهب شیعه در رأس قرن یازدهم. در اصفهان، امام جمعه و شیخ الاسلام بوده و تمام عمر شریفش به درس و بحث و ترویج دین و تألیف کتب احادیث و اخبار آل محمد و اجرای حدود و احکام و امر به معروف و نهی از منکر و احقاق حقوق مردم و دفع شرّ ظلمه و قلمع و قمع بدعت های صوفیه و غیره گذشته است.

کمتر خانه ای از خانه های شیعه فارسی زبان یافت می شود که کتابی از او در آنجا نباشد که موجب هدایت و ارشاد عامّه مردم نشود. کتب و رسائل عدیده تألیف فرموده که تعداد آن از عربی و فارسی بیشتر از یکصد و پنجاه مجلّد می شود. از آن جمله است: اختیارات، اربعین، اعتقادات، اوزان، بحارالانوار که دائره المعارف اخبار شیعۀ امامیّه و در 25 مجلد تألیف شده و مشهورترین کتب اوست، تحفه الزائر، جبائر، جلاء العیون، جنّت و نار، حق الیقین، حلیه المتّقین.

مهدوی، 318- 315 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، علی پرورش ریزی اصفهانی

استاد علی پرورش فرزند مرحوم استاد محمدرحیم، این استاد نوروز ریزی اصفهانی از مردم قریۀ ریز لنجان، هفت فرسنگی شهر اصفهان است. پدر بر پدر استاد آهنگر بوده اند. استاد علی در قریۀ ریز به شغل آهنگری و قپان سازی و قفل سازی و ساختن افزار رعیتی از قبیل گاوآهن و بیل اشغال دارد. ولادتش در سنۀ 1335 ه.ق در قریۀ ریز واقع شده و زیردست پدرش آهنگری یاد گرفته، اما در دقایق صنعتی بعقیدۀ غالب مردم ریز از پدر برتر شده است. سواد خواندن و نوشتن هم دارد و مخصوصاً در فن قرائت قرآن و تجوید استاد است و اغلب با سوادهای ریز در قرائت شاگرد او هستند. مردی است بسیار امین و درستکار و مقدس مآب محتاط. فن زرگری را در اصفهان یاد گرفت و در این فن به درجۀ استادی رسید و یک چند در اصفهان زرگری می کرد، ولیکن این شغل را با احتیاط به اینکه در شریعت اسلام مکروه است و احیاناً مستلزم امر حرام یعنی ساختن ظروف طلا و نقره می شود، ترک گفت و به ریز مراجعت کرده و به آهنگری پرداخت. او چند سالی است که از ریز به شهر آمده و اینجا مشغول چراغ سازی است برای ساختن پل از وی دعوت کردند.

همایی، 364- 363: 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، علی خان فرقانی

میرزا علی خان فرقانی اصفهانی از ثلث نویسان قرن معاصر است. قرآنی بزرگ به قطع قریب سه چارک در نیم متر و به قطر یک شیر به خط الوان روی کاغذ الوان نوشته که تاریخ ختمش سنۀ 1346 ه.ق است و در کتابخانۀ مجلس شورای ملی موجود است.

همایی، 85 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، علی صبوحی

تار و سنتور هر دو را خوب می زد و در پنجاه و اند سالگی حدود 1335 ه.ق فوت شد.

همایی، 254 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، علی مستشفی

در سال 1317 ه.ق در قریۀ حبیب آباد برخوار اصفهان متولد شد. در اصفهان و طهران تحصیل نمود و از اطبّای حاذق به شمار می رفت. در سال 1373 در طهران درگذشت. کتب زیر ازوست: ازدواج و حفظ الصّحه،  وبائیّه که آن را به اتفاق دکتر رضا بصیر فرزند حاج میرزا ابوالحسن طبیب اصفهانی نوشته است.

مهدوی، 810- 809 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، علیرضا عباسی

علیرضا عباسی یا رضای عباسی که او را شاه نواز نیز می گفتند، از نوابغ نقاشان و طراحان و خوشنویسان اصفهان در عهد شاه عباس کبیراست. اصلش از تبریز است در جوانی به اصفهان آمد و بتقریبی نزد شاه عباس تقربّ یافت و پادشاه شخصاً به تربیت او همت گماشت تا جائی که شمع بدست می گرفت تا او خط بنویسد و منصب کتابداری و منشگیری خاص خود را بدو تفویض کرد و چون بی اندازه مورد توجه و نوازش پادشاه بود، او را شاه نواز می گفتند.

از جمله استادانش محمدحسین تبریزی و علابیک نقاش را می شناسیم که به تشویق شاه عباس به اصفهان آمدند و جماعتی نقاش و خوشنویس تربیت کردند. از جمله نقاشان معروف آن عصر که با علیرضای عباسی رقابت داشتند میرک نقاش و علابیک و امیر خلیل نقاش بودند و امیر خلیل که او را درویش هرات هم می گفتند از دوستان و معاشران میرعماد خوشنویس بود.

باری علیرضای از نوابع خطاطان و نقاشان عهد شاه عباس ماضی است و در وجه شهرتش به عبّاسی گفته اند که از سادات عباسی بوده و بعضی گویند به واسطۀ انتساب شاه عباس او را عباسی گفتند، اما وجه اول اوجه است.

مطابق آثاری که از علیرضا در دست می باشد اولین اثرمهم نقاشی او در سال 1007 ه.ق و آخرین اثرش 1038 ه.ق است و اگر در سنۀ 1007 ه.ق او را حدود بیست ساله فرض کنیم ولادتش درحدود 987 ه.ق خواهد بود. اما وفاتش علی التحقیق در ذی القعده 1044 ه.ق واقع شده است.

همایی، 305- 304 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، علی قلی خان (ترکمان)

ابن قرچقای خان، در 1020 ه.ق متولد شد. از شاگردان آقاحسین خوانساری و شمس الدین حکیم جیلانی، عالم فاضل و ساکن مدرسۀ شیخ لطف الله بوده است. کتب زیر ازوست: احیاء الحکمه (مطبوع)، ایمان الکامل، قرائن جواهر القرآن، زبور العارفین، السعدیه،  شرح اثولوجیا.

مهدوی، 826 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، علی نقی امامی

فرزند محمدمحسن خطاط که در بیشتر از مساجد اصفهان از نوشته های او آثاری موجود است و از سال 1112 ه.ق (مسجد جامع) شروع شد و به سال 1122 ه.ق (مسجد علی قلی آقا) ختم می شود.

مهدوی، 773 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عماد اصفهانی

ابوعبدالله محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمّد بن حامدبن محمّد (بن عبدالله) بن علی بن محمود کاتب اصفهانی. ادیب کاتب و فقیه شافعی، معروف به کاتب اصفهانی، عماد کاتب و ابن اخی عزیز. در سال 519 ه.ق در اصفهان متولد شد. در اصفهان و بغداد تحصیل نموده، سالها در نظامیّۀ بغداد و به کسب علوم پرداخته، در شام به وزارت صلاح الدین ایّوبی رسیده، سرانجام در دوشنبه غرّۀ رمضان سال 597 ه.ق درگذشت و در دمشق مدفون گردید. کتب زیر ازوست: البرق الشامی در تاریخ هفت مجلد، خریده القصر و جریده اهل العصر، معروفترین تألیفات او در ده مجلّد، زبده النصره در پاریس و لندن چاپ شده است.

مهدوی، 844 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عماد کاتب

ابوعبدالله محمدبن صفی الدین ابی الفرج ملقب به عمادالدین الکاتب الاصفهانی معروف به ابن اخی ولادتش در شعبان سال 519 ه.ق به اصفهان بوده و وفاتش در رمضان 597 ه.ق در دمشق اتفاق افتاده و در یکی از مقابر صوفیه بخار باب الغر مدفون شده است.

عماد مردی فقیه و شافعی مذهب بوده و در مدرسه نظامیه مدتی زیاد درس فقه می گفته است. در کلیه متون ادب و شعر دست داشته و رسائلی در آن موضوعات دارد. در جوانی به بغداد افتاده و فقه نزد شیخ ابی منصور سعد بن محمدبن محمدبن وزان مدرس مدرسه نظامیه بغداد بیاموخت و در مجلس ابی المکارم مبارک بن علی سمرقندی و بسیاری دیگر حدیث استماع کرد و روزگاری دراز در بغداد مشغول کسب علوم بود.

تا سال 562 ه.ق که به دمشق رفت. در اینوقت سلطنت آن دیار با نورالدین ابوالقاسم محمودبن اتابک زنگی بود و وزارتش را با کمال الدین ابوالفضل محمد شهر زوری می داشت. عماد در مجلس او حاضر شد و با وی دوستی و مجالست یافت. اتفاقاً امیرکبیر نجم الدین ابوالشکر ایوب پدر سلطان صلاح الدین عماد را شناخت و به عم خود عزیز او را معرفی نمود. وی از اکرام و اعزازش چیزی فروگذاری نکرد. سلطان صلاح الدین هم او را شناخت و عماد را در مدحت او قصایدی است. قاضی کمال الدین فضیلت او را بر سلطان نورالدین آشکار نمود و بدانجا رسید که منشی گری سلطان بر او واگذار شد و دیوان رسائل سلطان را بدو دادند و عماد به عربی و دیگر لغات عجمی رسائل مینودشت و دوستی او و سلطان صلاح الدین پیوسته زیادتر می گردید و پایه و مقامش بدانجا رسید که در زمان مستنجد رسالت به بغداد رفت و چون بازگشت تدریس مدرسه مشق باو واگذار شد.

چون سلطان نورالدین وفات یافت پسرش الملک الصالح بر تخت نشست و چون بی تجربه بود ساعیان از عماد کاتب نزد او سعایت نمودند عماد مجبور شد ببغداد رود و وقتی به موصل رسید مرض سخت در وی عارض شد و در همین وقت شنید سلطان صلاح الدین از دیار مصربیخیال تسخیر دمشق عزیمت نموده لذا در چهارم جمادی الاولی سال 580 ه.ق از موصل خارج و به دمشق رفت. سلطان صلاح الدین به حلب درآمد و نزد وی تقربی به سزا یافت.

عماد را تصانیفی بسیار است از آن جمله کتاب خرید القصر و حریدالعصر که ذیلی است بر زمینه دمیه الدهرابی العمالی سعدبن علی الوراق الخطیری که آن کتاب نیز ذیلی است بر دمیه القصر و عصره العصر باخزری و کتاب باخزری حاشیه ایست بر یتیمه الدهر ثعالبی و این کتاب ذیلی است بر کتاب هارون بن علی منجم. در این کتاب عماد شرح شعرای قرن پنجم تا سال 572 ه.ق را نوشته است، اعم از شعرای عراق و شام و جزیره و مصر و مغرب و غیره. این کتاب ده جلد است و تیر کتاب البرق الشامی را در هفت جلد به رشته تحریر درآورده و در آن گزارشات خود را که چگونه از عراق به شام افتاده و خدمتش به سلطان نورالدین و سلطان صلاح الدین و غیره نوشته است.

کتابی دیگر دارد به نام الفتح القدسی در دو جلد که در آن کیفیت فتح بیت المقدس را شرح داده و نیز کتاب السل علی الزیل که شرحی است بر کتاب الزیل ابن سمعانی که آن هم شرحی است بر تاریخ بغداد خطیب بغدادی کتاب نصره الفتره و عصره القطره او که در اخبار دولت آن سلجوقست معروف و مشهور است.

از وی دیوان رسائل و دیوان اشعاری تیر هست در چهار جلد که در آنها قصاید طویله خود را نگاشته است و دیوان صغیره هم دارد. عماد تا حیات صلاح الدین روزگار را بخوشی میگذرانده، لیکن پس از فوت او آغاز نکبت و سختی کار عماد شروع شده و مابقی عمر را به تألیف و تصنیف گذرانده است.

نورصادقی، 187- 186: 1316

فارس، اصفهان، بزرگان، عمّان سامانی

میرزا نورالله فرزند عبدالله ملقب و مشهور به تاج الشعراء شاعر ادیب و عارف، پدرش «ذرّه» تخلّص
می نموده، و او فرزند عبدالوهاب «قطره» است. از خاندانی ادیب و شاعر. در حدود سال 1239 ه.ق متولد شد و کمی تحصیل نموده و در خدمت آقامیرمحمد هادی پاقلعه ای به فقر مشرف شد. کتب زیر از اوست: دیوان اشعار محتوی قصاید و غزلیّات، گنجینه الاسرار، مثنوی در مرثیّۀ حضرت سیدالشهداء که چندین مرتبه به طبع رسیده، مخزن الدرر در تذکرۀ شعرای سامان.

مهدوی، 171 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عمو عبدالله سقلا

فرزند محمدبن محمود. شیخ عارف و صوفی زاهد، در 716 ه.ق درگذشت و قبرش در مقبرۀ معروف به منارجنبان اصفهان است. شرح حال او مانند بسیاری دیگر از عرفا و دانشمندان مجهول است. مقبرۀ او جزو آثار باستانی اصفهان است و مناره های او و حرکت کردن یکی از آنها به حرکت دادن دیگری مشهور است و علت آن را دانشمند بزرگوار جناب آقای معزّالدین مهدوی که از فضلای معروف و نویسندگان نامدار می باشند در رساله ای به نام منار جنبان اصفهان تشریح نموده اند.

مهدوی، 796: 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عندلیب

میرزاحسین کوره پز، آوازه خوان، موسیقیدان استاد بود، به شغل روضه خوانی اشتغال داشت. در مجالیس عیش و عشرت هم او را دعوت می کردند. بقول خودش مرغی بود که در عزا و عروسی هر دو کشته می شد. وفاتش در حدود 76 سالگی حوالی 1347 ه.ق واقع شد.

همایی، 253 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عندلیب کاشی

حافظ محمدتقی مشهور به عندلیب کاشی از خوانندگان موسیقی دان اصفهان در قرن یازدهم هجری است.

همایی، 255 : 1375

فارس، اصفهان، بزرگان، عوض بیک

فرزند محمدصالح بیک. ادیب شاعر، از بزرگان امرای عهد صفوی. دیوان اشعاری دارد موسوم به سفینه الشعراء. قبرش جنب قبر میرسید علی طباطبائی نائینی در قبرستان ستی فاطمه است.

مهدوی، 846 : 1384

فارس، اصفهان، بزرگان، عیسی بن محمد علی اصفهانی

از فضلای قرن 13 و مولف کتاب سراج الانوار فارسی، در حکایات اخلاقی و مواعظ در بیست باب. تاریخ تألیف یا کتابت 1215 ه.ق می باشد.

مهدوی، 847 : 1384

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan