قوم بلوچ، موسیقی و آواز
بلوچ، موسیقی، ابزار، بانچو
بانچو دارای صدای رسا و شلوغی است. نواختن این ساز در منطقه سند واقع در کشور جمهوری اسلامی پاکستان بیشتر رواج دارد و نوازندگان بلوچ بر این باورند که از آنجا به بلوچستان ایران آمده است. هنگام نواختن یک سر آن را روی زانو و سر دیگرش را روی زمین می گذارند و با دست راست زخمه می زنند و با دست چپ پرده می گیرند. هر پرده به وسیله یک تکمه فلزی گرفته می شود و با کم و زیادکردن فشار انگشتان روی این تکمه ها، هر نت طنین دلکشی می یابد.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، تنبورگ
تنبورگ شباهت زیادی به سه تار دارد و در گذشته تنبورگ نواز را “پهلوان” می نامیدند؛ ولی امروزه به “تنبورگی” یا “جنگی” مشهور است. تنبورگ فقط سه سیم دارد و روی دسته آن برخلاف سه تار، پرده ها مشخص نیست. تنبورگ، برای همراهی کردن با سازهای دیگر مناسب است. تنبورگ را طوری در بغل می گیرند که روی ران تکیه کند. با انگشت دست راست زخمه می زنند و دست چپ روی دسته، کار می کند.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، دنیبوک
دنیبوک از دهل کوچکتر و درازتر و به شکل خمره است و فقط با دست نواخته می شود.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، دهل
دهل یا در وکل همیشه گروه نوازندگان را همراهی می کند و از این جهت یادآور ضرب است ولی فرق آن با ضرب این است که ضرب را از یک سو می نوازند و دهل را از دو طرف و ضمناً ضربه هایی که به ضرب می زنند، ظریفتر از ضربه هایی است که به دهل می کوبند. دهل نواز را “دروکلی” می نامند. دهل بندرت نواخته می شود، مگر در مراسم خاصی مانند رقص شیک و رقص دمال.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، رباب
رباب که به آن “هجده تار” نیز می گویند – از نظر ظاهر شباهت زیاد به “سی تار” هندی دارد. طریقه گرفتن و نواختن آن همانند تنبورگ است، با این تفاوت که تنبورگ را با انگشت سبابه، زخمه می زنند و این را با “مضراب پلاستیکی یا فلزی” روی دسته رباب دوپرده بسته اند و به علت کثرت تعداد سیمها با همین دو پرده می توان نت های متعددی را نواخت.
کاسه تنبورگ از چوب است، در حالی که روی کاسه رباب با پوست بز پوشانده می شود، و خرک که منتقل کننده ارتعاشات صوتی سیم ها به درون کاسه است و روی پوست مزبور قرار می گیرد و صدای ساز را طنین دلنشین می بخشد. طول رباب حدود شصت و چهار سانتی متر است.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، قیچک
قیچک نام دیگرش سرود یا سروز است. در زانه و شوروی سابق “گی گا”، در نروژ ” گیگ یا” و در چین “گشاکو” نامیده می شود. این ساز همانند کمانچه است، با این تفاوت که کاسه ای به بزرگی کاسه تار و دسته ای کوتاه دارد و دارای چهار تا شش سیم است. به هنگام نواختن کاسه قیچک به طور عمودی روی زانو قرار می گیرد و آرشه یا کمانگ بطور افقی با سیم تماس می یابد. نوازندگان دوره گرد آن را با تسمه ای به گردن خود می آویزند و ضمن حرکت می نوازند. قیچک را در خود بلوچستان می سازند ولی قیچک های خوش نوا را از هندوستان تهیه می کنند.
افشار، 390: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، کوزه
از سازهای قدیمی بلوچستان است، ولی امروزه به ندرت از آن استفاده می شود. جنس آن از سفال می باشد و شکل خمره مانند دارد که از پوست بز پوشیده شده است.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، ابزار، نی (نِل)
از چوب نی ساخته می شود و نوازنده آن را نِلی می نامند.
افشار، 392: 1371
بلوچ، موسیقی، آواز، شعر
شعر که در زبان بلوچی به آن شیر می گویند، عبارت از آوازی است که مضمون آن داستان های حماسی، عشقی، وقایع تاریخی و رویدادهای اجتماعی، پند و اندرز و غیره را تشکیل می دهند. شائیر(شاعر) کسی است که شیر را با ساز و آواز اجرا می کند.
به شاعر پَهلَوان نیز می گویند. پهلوان عبارت است از خواننده یا ارائه کننده شجاعت ها و دلاوری ها. شعر معمولاً در مجالس بزرگ یا محافل خوانین ارائه می گردد، ولی استثنائاً در مراسم عروسی نیز ممکن است خوانده شود. سازهای همراهی کننده عبارتند از سرود و تنبیره. همراهی شعر به وسیله سازهای دیگری فاقد اصالت است.
مسعودیه، 9: 1364
بلوچ، موسیقی، آواز، کردی
مضمون متن کردی، عیناً مثل کیلو و زهیروک، مبین تألمات ناشی از هجران و فراق است. این متن معمولاً حاوی لهجه ای است که در رودبار و منطقه بین ایرانشهر و کرمان متداول است. آواز کردی بیش از همه در ایرانشهر و بمپور رواج دارد. احتمالاً عنوان کردی تعلق این آواز را به شاخه ای از اکراد بلوچستان مشخص می کند. کردی هم در بدو امر به وسیله زنان موقع کارکردن با دستازهای سنگی قدیمی که به منظور آرد کردن گندم و جو بود مورد استفاده قرار می گیرد.
مسعودیه، 9-8: 1364
بلوچ، موسیقی، آواز، لیکوو زهیروک
لیکوو زهیروک آوازهایی هستند که در فراق بستگان نزدیک مثل پدر، مادر، برادر و خواهر و همچنین دوست، مشعوق و حتی در دوری از وطن ارائه می گردند. ریشه لغوی لیکو ورابطه آن با آواز مشخص نیست، در حالی که مفهوم زهیروک از واژه زهیر مشتق است.
زهیر معنی یاد، دلتنگی و آرزوی دیدار توأم با اندوه را داراست. زهیر همچنین به معنی غمناک و دلگیر نیزآمده است. زهیروک در بدو امر فقط بوسیله زنان، حین کارهای روزمره خوانده می شده است. در این جا ارائه آواز متناوباً بین دو گروه از خوانندگان تعویض می گردیده است. این نحوه اجرا امروز دیگر متداول نیست. فعلاً زهیروک به وسیله خوانندگان مرد و به همراهی سرود اجرا می شود. لیکو مخصوص سرحد و زهیروک مختص مَکُران است.
آواز کردی همانند لیکو و زهیروک بیان تألمات ناشی از فراق واقعیت دارد، در کردی خاطره هجران فقط محتوای متن را تشکیل می دهد.
مسعودیه، 8: 1364
بلوچ، موسیقی، آوازهای مراسم عروسی و زایمان، نازینک
نازینک به معنی ستایش و ستودن است، منظور از این مفهوم در درجه اول ستودن عروس، داماد و نوزاد است. گو اینکه ستایش الهی را نیز در بر دارد. در سراوان، گُشت و کوهک از یک سو و جالق در شمال شرقی سراوان در مرز بلوچستان پاکستان از سوی دیگر نازینک عبارت از لالایی است.
در این مناطق یعنی خوب لالایی کردن. بعکس در مُکران این مفهوم به شعر بزمی اطلاق می شود. و در مواقع زیر خوانده می شود: موقع استحمام داماد، بعد از استحمام در جایگاه داماد، هنگامی که عروس وداماد بر تخت نشسته اند، موقع مراجعت و برون داماد نزد عروس و شب های اول تا ششم زایمان.
مسعودیه، 23: 1364
بلوچ، موسیقی، آوازهای مراسم عروسی و زایمان، لارطو – هالو
هر دو به مراسم عروسی اختصاص دارد همانند نازنیک. فرق این دو آواز در این است که لارطو را بعد از استحمام داماد و در مراجعت او به جایگاه مخصوص می خوانند، حال آنکه آواز هالو را از جایگاه مخصوص داماد تا محل استحمام او به هنگام استحمام اجرا می کنند. هالو را برای حنابندان نیز می خوانند و لارطو را در شب ششم زایمان هم خوانده می شود. به این جهت لارو را ششگانی نیز می گویند. اما عنوان لارو ظاهرا به این جهت است که متن این آواز معمولاً دارای ترجیع بند است که فقط از تکرار هجاهای بدون معنای لارطولی در طور تشکیل می شود.
مسعودیه، 22: 1364
بلوچ، موسیقی، آواز، موطک
موطک یا موتق، تنها مختص مراسم ترحیم است، محتوای متن این آواز شامل مناقب مرحوم بوده و تألم ناشی از ترحیم را بیان می کند. براین اساس موتق را می توان نوعی مرثیه به حساب آورد. از لحاظ موطک یا موتق مویه فارسی است. آواز موتق معمولاً بطور گروهی به وسیله زنان و بدون همراهی ساز اجرا می گردیده است. ابیات و ترجیع بند متناوباً بین دو گروه از خوانندگان یا آواز تنها و گروهی تعویض می شوند. گرچه این نحوه اجرا امروز دیگر متداول نیست.
مسعودیه، 9-8: 1364
بلوچ، موسیقی، نوازنده
لوری، لولی، لانگاه، پهلوان و شاعر: در بلوچستان به موسیقی دانان و نوازندگان این نام ها را می دهند.
افشار، 390: 1371