قوم لک، خوراک
لک، خوراک، داروی گیاهی «ازبووه»
گیاهی است کوهی که ساقه بلند مانند پَر سیاوشان دارد و برگ آن ریز و خوش بو است. که هم مصرف دارویی دارد و هم در غذا میریزند. ازبووه برای تسکین درد شکم مفید است.
ایزدپناه، 6ـ5: 1367
لک، خوراک، داروی گیاهی «برنجداس»
بوته گیاهی است که گل ریز و چتری زردرنگی دارد و این گل در طب سنتی برای تسکین دلدرد مصرف خوراکی دارد. نام فارسی آن «برنجاسف» است.
ایزدپناه، 12: 1367
لک، خوراک، داروی گیاهی «قینسر»
نوعی پیاز کوهی است که ساقه قرمز دارد و بوی بد و تند. در فصل بهار در بالای کوه میروید. دمکرده آن برای سنگ کلیه مفید است. در آش آماج میریزند و برای رفع سرماخوردگی میخورند.
ایزدپناه، 98: 1367
لک، خوراک، داروی گیاهی «کل کنه»
گیاهی است کوهی که در مناطق سردسیر میروید و گلهای آن دارای الیافی است. جوشانده آن را برای تسکین درد شکم میخورند.
ایزدپناه، 104: 1367
لک، خوراک، «برساق»
نوعی نان مخصوص است که خمیر آن از آرد گندم و شیر و زیره درست شده و سپس آن را لقمه لقمه در روغن برشته میکنند.
ایزدپناه، 12: 1367
لک، خوراک، «پرشکه»
آش مخصوص سرماخوردگی است، که ترکیبی از ماش، نخود، لوبیا و آرد رشته شده است که فلفل نیز به آن اضافه میکنند. ظاهراً مشابه آش اوماج است.
ایزدپناه، 19: 1367
لک، خوراک، «پلیله»
مخلوطی از آب و آرد که بتوان آرد را بهصورت خمیری سفت درآورد و آن را تبدیل به دانههای ریزی کرد برای جوجههای تازه از تخم درآمده یا برای درست کردن آش آماج یا پشکه.
ایزدپناه، 20: 1367
لک، خوراک، «پیازاو»
نوعی غذای بومی است که از پیاز و روغن و آب سماق یا آب اناردانه درست میکنند.
ایزدپناه، 21: 1367
لک، خوراک، «ترخینه»
ترکیبی از گندم و دوغ است که باهم پخته میشود. بعد آن را سفت کرده و خشک میکنند و در زمستان از آن نوعی آش میپزند که در لری آن را «کشکینه» میگویند.
ایزدپناه، 25: 1367
لک، خوراک، «جیروز»
جگر گوسفند یا بره و بزغاله را با پرده چربی میپوشانند و کباب میکنند.
ایزدپناه، 36: 1367
لک، خوراک، «چرک»
نانی است که بدون خمیرمایه است که برای چنگال میپزند. در لری به آن «چزنک» گفته میشود.
ایزدپناه، 40: 1367
لک، خوراک، «حلوا»
ترکیبی از آرد و روغن و شکر که برای نذر و آمرزش مردگان میپزند.
ایزدپناه، 47: 1367
لک، خوراک، «سُختی»
یا «سغدو»، غذای بومی است که برنج و آلو و گردو در شکمبه گوسفند ریخته آن را در دیگ میپزند و میخورند.
ایزدپناه، 75: 1367
لک، خوراک، «سرپا»
«سرخ پا»، نوعی سبزی بهاری کوهی است که ساقه قرمزی دارد و بدبو است. ولی بهعلت خواصی که دارد آن را بورانی کرده و میخورند. خشکشده آن را در آش برای درمان سرماخوردگی میریزند.
ایزدپناه، 76: 1367
لک، خوراک، «شل کینه»
خمیری که مایه خمیر ندارد و رقیق است. نانی که از این خمیر میپزند در روغن ترید میکنند چنگال میگویند و آن را با عسل یا شیره یا شکر میخورند.
ایزدپناه، 84: 1367
لک، خوراک، «شله»
آش شله که با برنج و ماش پخته میشود.
ایزدپناه، 84: 1367
لک، خوراک، «شیراز»
دوغ جوشانیده و سفتشده را گویند که پس از سرد شدن از آن کشک درست میکنند و مقداری از آن را در پوستهای مخصوص ریخته و درلابلای آن پنیر میگذارند که تا در زمستان تازه بماند. هر موقع رطوبت بیشتری برای پوست لازم باشد ماست را با آب جوشیده خنکشده دوغ کرده در پوست میریزند. شیراز را در لری «توف» میگویند.
ایزدپناه، 87: 1367
لک، خوراک، «فتیره»
نانی که از خمیر بیمایه درست میشود.
ایزدپناه، 91: 1367
لک، خوراک، «قاخنات»
شیر ماک یا شیر لحظه زائیدن گاو و بزمیش را میدوشند و میجوشانند که لخته میشود و آن را قاخنات میگویند.
ایزدپناه، 93: 1367
لک، خوراک، «قرصه»
نانی که از آرد ذرت درست شده است.
ایزدپناه، 94: 1367
لک، خوراک، «قوویت»
«قاووت»، دانه برشتهشده گندم را آرد میکنند و به آن خاک قند یا شکر اضافه میکنند و میخورند.
ایزدپناه، 97: 1367
لک، خوراک، «گرده»
نانی که در آسیاب پخته میشود را گرده مینامند. خمیر آن سفت بوده و گاهی در داخل خمیر چند دانه پیاز هم میگذارند و بعد آن را در زیر توده آتش و خاکستر داغ گذاشته و میپزند.
ایزدپناه، 112: 1367
لک، خوراک، «گنم شیر»
گندمی که در شیر و نمک خوابانده شده و پس از خشک شدن آن را برشته کرده، میخورند.
ایزدپناه، 117: 1367