فارس، یزد، آثار تاریخی، خندق، قلعه و منارگلی
فارس، یزد، آثار تاریخی، خندق
حفر خندق بر دور حصار شهر (که در حال حاضر قسمت هایی از آن باقی است) از آثار دوره آل مظفر است و در تاریخ یزد حفر آن به مبارزالدین محمد مظفر و شاه یحیی نسبت داده شده است.
در مورد آن قسمتی که توسط مبارزالدین ایجاد شده، ذیل اخبار مربوط به ایجاد بنای «شازده فاضل» در همه کتب گفته شده است که چون در محله پیربرج، به دستور او به حفر خندق پرداختند به آثار قبری برخوردند. پس قبر را به جای گذاردند و خندق را از جای دیگر گذاردند.
در جامع مفیدی، ذیل آثاری که شاه یحیی بنیاد نهاد گفته شده است: «چون نوبت سلطنت به نصرت الدین شاه یحیی . . . رسید حفر خندق کرده . . . ». در تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد از خندق به عنوان «فصیل» هم ذکر شده، همانطور که در جامع مفیدی نیز چنین عنوانی برای خندق قید شده است.
آخرین باری که خندق یزد بازسازی شده مربوط است به عهد شاهزاده محمد ولی میرزا است. ولی این کار وقتی اتمام شد که عبدالرضاخان شخصاً عهده دار اداره امور یزد بود. مولف جامع جعفری در این باب می نویسد: « و از جمله اموری که مبتدای جلوس مسند فرمانروائی یزد امضای آن را ملزومه همت مقبلانه فرمودند تعمیر و مرمت حصار شهر بود که به مرور تخریب گردیده بود. مبالغ خطیر در وجه این کار مصروف و رخنه های آن را ماننده سد ثلمه حرص به خاک مسنّد کرده دیوارها را نو فرمودند و بروج حصار را تعمیر نمودند و به تنقیه بعضی مواضع خندق که خاک در آن ریخته بود پرداختند.
اکنون حصارو خندق مزبور به تعمیر و تنقیه نواب امیر موید منصور بدان مثابه است که هر که نگردد گوید به تازه از کار بنای حصار پرداخته اند و خندق آن را به نوعی محفور ساخته اند.»
افشار، 699- 698: 1374
فارس، یزد، آثار تاریخی، قلعه نارنج
قدیمی ترین ذکر که از قلعه یزد در مراجع داریم مربوط است به عهد امیرتیمور گرکان و اینکه اتمام آن قلعه در سال 799 واقع شده است. سبب احداث قلعه را مولف تاریخ یزد گفته و نام قلعه را در دو جا «قلعه مبارک» ضبط کرده است. در تاریخ جدید یزد مکررّ از آن قلعه به عنوان قلعه مبارکه یاد شده است و از جمله گوید: «تمامی عمارات شاهی در اندرون قلعه شهر با سرای ترکانی در سال ثمان و ثمانمائه (808) که امیرزاده اسکندر عمرشیخ به یزد آمد پاره ای دیگر از شهر اضافه قلعه کرد و بارو به باروی شهر پیوست و حفر خندق کرد و دیگر پل روان پیش دروازه شهر نهاد و در اندرون قلعه قصر عالی سه طبقه بساخت ….».
همین موضوع بطور مفصل تر و روشن تر در جامع مفیدی ضبط شده است. تصرفاتی که بعداً در قلعه شده مربوط است به سال 831 ه.ق یعنی عهد حکومت امیرچقماق شامی و پسرش شمس الدین محمد. بدین توضیح که پدر در آنجا دیوانخانه ساخت و پسر عمارتی چند که از جمله دارالقرآن بود ایجاد کرد. اما طبق مسطورات تاریخ جدید یزد، چون این آثار رو به خرابی نهاد حاجی نظام الدین قنبر جهانشاهی به تجدید عمارت و مرمت آثار قدیم قلعه پرداخت. تفصیل ابنیه ای که او در قلعه بساخت، در تاریخ مذکور مندرج است و در آنجا گفته شده است که ساختن آن ابنیه در سال 861 ه.ق به اتمام رسید.
مراد از محله ای که اکنون در شهر به نام « قلعه کهنه» مشهور است و در عهد صفوی نیز به همین نام شناخته می شد منطقه ای است که شاه یحیی مظفری دولتخانه خود را در آنجا ساخته بود و بعد از آن قلعه عصر تیموری، نیز در همان محل بنا گردید. قلعه یزد به امر شاه عباس صفوی ویران شد و بقایایی که از آن باقی ماند در ازمنه بعد مورد مرمّت قرار گرفت و به نارنج قلعه (نارین قلعه) مشهور شد و قسمت هایی از آن هم اکنون محل اداره ژاندارمری است. حمام آن قلعه بعدها مورد استفاده دارالحکومه فعلی واقع شده بود.
قسمتی از بنای کنونی فرمانداری (دیوانخانه، دارالحکومه) توسط عبدالرحیم خان (متوفی در 1319) ساخته شد و قسمت بیشتر آن از محمدخان والی است که دوبار به حکومت یزد رسید (یکبار از 1280 تا 1287 و بار دیگر از 1393 تا 1297).
ایتنگهاوزن در کتاب طراح هنر ایران از لوح قبری نام می برد که در دارالحکومه یزد دیده و مورخ سال 807 ه.ق و از آن قبر امیرتاج الدین حسن و به رنگ فیروزه ای بوده است. طبعاً کاشی و بر آن شکل قندیل و گل و بوته نقش کرده بوده اند. از تعریفی که کرده است چنین مستفاد می شود که از نوع کاشی هایی بوده است که در نقاط دیگر یزد هم دیده می شود.
افشار، 697- 695: 1374
فارس، یزد، آثار تاریخی، منارگلی
این منار که قسمت زیادی از آن بر اثر باد و باران فرسایش یافته و ریخته، بر کنار کوچه ای میان میدان وقت و ساعت و بازار نو واقع است و علی الظّاهر مربوط به همان مدرسه رکینه است و در جامع الخیرات ذکر آن شده است. اشاره ای به این منار با همین نام «منارگلی» ضمن شرح وقایع یکی از جنگ ها در جامع جعفری شده و محل آن را حوالی نارین قلعه نوشته است.
خانم رناتا هولدترتیاک محقق آمریکایی که بررسی هنر معماری یزد زمینه اصلی کار اوست بقایای منار قدیمی دیگری را، واقع در یکی از کوچه های فرعی محله فهّادان به جنب کوچه پلنگ و نزدیک مسجد کوچک آنجا دیده است و به نحوی که برای من نقل کرد آن منار ویران شده به کلی داخل یکی از خانه های محله قرار گرفته و فقط قسمتی از بدنه آن در کوچه واقع شده است.
افشار، 700: 1374