فارس، کاشان، آثار باستانی

فارس، کاشان، آثار باستانی، آتشکده نیاسر

کتاب تاریخ قم (تالیف سال 378 ه.ق) درباره وجه تسمیه نیاسر و بنیان گذار آبادی و آتشکده و احداث عمارات آنجا حاوی اطلاعات سودمندی میباشد که در اینجا به اختصار آن را نقل می کنیم: «آن جا را اردشیر بابک بنا کرده است و آنچنان بود که چون او از اصفهان باز گردید و ملک اصفهان و اشراف اهل بیت او و سرهنگان او را کشته بود فرمود تا سرهای ایشان را در جوال ها نهاده همراه وی می آوردند. چون به چشمه نیاسر رسید و دید که آب از سر آن کوه می جوشید و به دامن آن فرو می ریخت آن موضع را به غایت خوش یافت و بر آن موضع نزول کردند و بعد از آن تن بشست و مجلس شراب ساخت و بفرمود تا اسباب آن مهیا کردند و از انواع لهو و لعب و اسباب طرب و فرح دعوت کرد و بدین چشم بنشست و با اصحاب شراب خورد و مجلس او را با انواع ریاحین پر کردند.

آفریدون گفت که این ریاحین مناسب حال اصحاب حرب نیست، پس فرمود تا آن سرها که از اصفهان آورده اند برابر او نهادند و به زبان عجم گفت “هر آئیند خرن افرینان سر” یعنی مجلس خود را به سرهای شجاعات و دلیران بیارایید. سپس چند روز آنجا مقام کرد و بفرمود تا بر آن چشمه شهری بنا کردند با آتشکده و آن شهر را نیاسر نام نهاد، به سبب قول اردشیر که گفت “هر آئیند خرن افرینان سر”، سپس تخفیف کردند گفتند نیاسر».

و همین کتاب جای دیگر درباره بناهای نیاسر که توسط اردشیر ساخته شده گوید: “ملوک همه اوقات منزل و مقام بر کنار رودخانه ها و در کوه ها و شعرهائی که تحمل لشکر و غلبه آن توانند کرد ساخته اند و فرود آمده اند”.

از متاخرین نویسندگان تاریخی نیز سهیل ضرابی در کتاب مرآت قاسان (تالیف سال 1288 ه.ق) پس از نقل داستان فوق را از تاریخ قم آنگاه بیان آفریدون یا اردشیر بابک را که گفت “هر آیید خرن افرینان سر” چنین توضیح داده، ترجمه و تعبیر می کند “نی” به زبان فارسیان به معنی شجاع است و “نیان” جمع نی است و “افر” کلمه رابطه است که به زبان فارسی “بر” می گویند و “هر آیند” یعنی آرایند و “خرن” به معنی مجلس است و ترجمه این جمله آنست که بیارایند مجلسی ما را بر شجاعان.

در سمت غربی چشمه نیاسر چهار طاقی آتشکده ای از سنگ تراش بنا نهادند 14 ذرع در 14 ذرع که بالفعل بدون خرابی بر پا و معروف است به “آتشکده اردشیر” و نیز همو گوید که بانی چشمه اسکندریه مجاور آتشکده نامبرده اسکندر مقدونی بوده که هنگام عبور از آنجا این چشمه را احداث کرده و بفرمود در مظهر آن باغ و عماراتی بنا کردند و آب چشمه از لب آن کوه که بقدر دویست ذرع مشرف به جلگه و همواری اطراف است با آبشاری زیبا مانند عمودی بلورین فرو می ریزد و بعدها نیز خواجه ثابت از اولاد معروف کرخی که مردی مرتاض و مجرد بود چندی تالار نیاسر را مسکن خود ساخته، چنانکه مرقد و مضجع او در حوالی باغ هنوز هم مرجع ارباب نیاز می باشد و در اواخر قرن دوازدهم هجری که عمارات آنجا رو به ویرانی نهاده بود، عبدالرزاق خان حاکم معروف کاشان در عصر زندیه درختان کهن سال آن را قطع نمود و مصالح ساختمانی عمارت هایش را از سنگ و ستون های مرمر و غیره به کاشان آورده در عمارات خانه های خود مصرف نمود. از تواریخ دوره صفویه نیز چنین می آید که ابنیه و عمارت های تالار نیاسر تا قرن یازدهم هجری همواره فرودگاه سلاطین و بزرگان روزگار بوده است، چنانکه پادشاهان آن سلسله هنگام مسافرت به کاشان گاه و ناگاه برای تفریح و تماشا به تالار نیاسر رفته و مردم آبادی ها و مزارع واقع در جلگه زیردست تالار شب هنگام با افروختن مشعل ها و آتش فراوان چراغانی می نمودند، تا شاه و همراهانش از فراز عمارت تالار منظره آن را تماشا کنند.

دونالد ویلبر در کتاب ایران راجع به تعریف بنای آتشکده ها که معمولاً متحدالشکل ساخته شده و به خصوص آنک با ساختمان آتشکده نیاسر نیز کاملاً تطبیق می نماید، چنین می نویسد: “معمولاً بنای یک آتشکده عبارتست از یک طاق چهارگوشه که سقف آن طاق ضربی است و گاهی اطراف آن را راهروی یا دالانی گرفت و در هر یک از چهار دیوار اطراف ورودیه طاقی ساخته شده که به همین مناسبت این نوع بناها را بعد از اسلام چهار طاقی می گفتند. قرار دادن گنبد که مدور است بر روی چهار گوشه و تکیه گاه دادن به آن در گوشه ها با ایجاد طاق های گوشه ای سبک خاص ایران است”.

بر فراز صخره مرتفعی به نام تالار نیاسر و در کنار چشمه آبی شفاف بنای چهارطاقی زیبا و خوش اسلوبی با سنگ های تراش ساخته شده که به عقیده کارشناسان چون در ساختن آن کمال دقت و استادی و دقایق معماری و هندسی به کار برده شده است، از سایر چهارطاقی های معروف عهد ساسانی بهتر و زیبنده تر به نظر می آید.

این آتشکده در سال 1316 ه.ق مورد بررسی های علمی و فنی کاوشگران فرانسوی که در تپه های سیلک کاشان کار می کردند، قرار گرفت و سپس در فهرست آثار ملی ایران به ثبت قانونی رسید و خرابی های جزئی هم که به مرور زمان در کلاهک سقف و کف آن پیدا شده بود، در سال 1334 به وسیله اداره کل باستان شناسی مرمت و تکمیل گردید.

یکی دیگر از عجایب و نوادر آثار باستانی که نزدیک این آتشکده و در کمرکش کوه تالار نیاسر دیده می شود، غار سنگی پر پیچ و خمی است که در دل همان صخره با دست انسانی کنده شده و اهالی محل آن را “سوراخ ریس” بر وزن تیس می نامند. مدخل این غار تاریخی در سینه کش کوه تالار نیاسر مانند صفه کوچکی کنده شده و پس از عبور از راهرو تنگ و کوتاهی به طول پنج متر و ارتفاع هفتاد سانتیمتر چاه دیگری به شکل منشور مربع القاعده باز می شود و در عمق شش متری آن اطاقکی نمودار میگردد که بر چهار جانب آن چهارچاه همانند یکدیگر کنده شده و بدین گونه هر یک از حفره های تو در توی آن به چاه کم عمقی دیگر می رسد. در انتهای هر چاه نیز پی در پی حفره ها با چاه های دیگر به همان ترتیب تکرار می گردد، ولی در اعماق این غار و حفره های آن هوای آزاد جریان دارد. به این جهت برای کسانی که داخل آن شده و چند حفره و چاه را پشت سر نهادند، چون پیدا کردن راه بازگشت به خارج غار سخت و دشوار می گردد تاکنون از چگونگی وضع و نقشه این غار و انتهای آن اطلاعات کاملی بدست نیامده و در بدنه چاه ها برای سهولت در رفت و آمد جای پا با کلنگ کنده شده است.

نراقی، 45- 38: 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، آتشکده یا چهارطاق خرم دشت

به فاصله بیست کیلومتری جنوب شرقی کاشان نزدیک راه اسفالته نطنز و در کنار آبادی خرم دشت بقایای چهار طاقی از سنگ و گچ وجود دارد که پس از بازدید و بررسی های آقای مصطفوی رئیس پیشین اداره کل باستان شناسی یکی از آتشکده های دوره سامانی شناخته و ثبت شده است. طبق اطلاعاتی که بوسیله ایشان بدست آمده است، چهارطاقی نامبرده علاوه بر چهار پایه اصلی چهارطاقی مشتمل بر قسم زیرین دیوار سنگی به قطر هشتاد سانتیمتر به فاصله دو متر و نیمی چهار جانب پایه ها است که نشانه دهلیز گرداگرد چهارطاق اصلی مانند عموم آتشکده های آن دوران به شمار می رود و به مسافتی دورتر، آثار دیوار دیگری که حصار آتشکده را تشکیل می داده است به چشم میخورد و به طور کل از لحاظ نشان دادن هئیت کامل یک آتشکده و چهار طاقی روستائی به نام آذران شناخته میشود، اثر تاریخی قابل توجه محسوب میگردد، ولی نظر با آنکه تاکنون هیچگونه اقدامی جهت نگاهداری بقایای این آتشکده و یا تعمیر و مرمت آن و همچنین محافظت اطراف چهارطاقی به عمل نیامده، بیم آن می رود که دلالان عتیقه به طمع بدست آوردن اشیاء قدیمی وضع آنجا را بهم ریخته و دگرگون سازند.

نراقی، 47- 46: 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، تپه سیلک

ناحیه سیلک (واقع در سه کیلومتری سمت غربی شهر کاشان) یکی از قدیم ترین مراکز سکنای بشر ما قبل تاریخ در فلات ایران شناخته شده است و تا سال 1310 ه.ش هیچگونه اطلاع مثبتی از سوابق تاریخی روزگار گذشته آن در دست نبود، مگر برخی شایعات افسانه آمیز محلی که به هیچوجه اصل و منشأ صحیحی نداشتند. همچنانکه در شهریور 1320 نیز که برای نخستین بار در فهرست آثار باستانی هم به ثبت رسید، حتی نام سیلک را برای نخستین بار در فهرست آثار باستانی هم به ثبت رسید. حتی نام سیلک به سلوکید (یکی از معابد سلوکیدها) در فهرست آثار باستانی به شماره 38  به ثبت رسید، ولی پس از انجام کاوش های علمی و بر اثر تحقیقات باستان شناسی که بعمل آمد در اسفند 1327 ثبت سابق از فهرست آثار ملی حذف و در 23 مهر ماه 1339 مجدداً به نام “تپه های سیلک” به شماره 421 به ثبت قانونی رسید. تا پیش از آغاز به کاوش های علمی در آنجا گاهی که کشاورزان آن حدود در ضمن خاکبرداری های خود (که به مناسبت کهنگی خاک آن مانند خاشاک به مصرف زراعت می رسید) اگر مختصر اشیاء زیرخاکی پیدا میکردند، دلالان عتیقه یهودی آن ها را خریداری نموده، در بازار های تهران و خارج ایران غالباً به نام حضریات ری بفروش می رسانیدند.

در سال 1311 یک هیئت علمی فرانسوی به ریاست دکتر گریشمان از طرف موزه لوور در این تپه ها به عملیات اکتشافی پرداختند و پس از کندن کمانه های حفاری چون نمونه ها و اشیاء نوید بخشی به دست آمد. سپس تا سال 1316 متناوباً با کاوش های اساسی آنها ادامه یافت. ابتدا در تپه شمالی که طول آن 120 و به عرض 110 متر است و ارتفاعش نسبت به سطح اطراف شش متر می باشد تا عمق یازده متر پایین رفته، در انتهای آن آثاری از سکنه ما قبل تاریخ بدست آمد.

در نخستین دوره باستانی سیلک پنج طبقه روی یکدیگر قرار گرفته است. آثار حیاتی که در فواصل این قشر ضخیم پدیدار گردید، نموداری از چگونگی زندگانی و مسکن و مأوای نسل های متوالی سکنه آن و همچنین آثار انقلاب و تحولات گوناگونی می باشد که موجب ویرانی هر طبقه گردیده است.

چنانکه از عمق هشت متر به بالا به واسطه پیشرفت فن معماری و خانه سازی چهار طبقه ساختمان های مسکونی که بر روی ویرانه های یکدیگر ساخته شده به خوبی مشخص می باشد. در این عهد مردگان را هم در منازل شخصی خود دفن کرده اند. ظروف سفالی این دوره چون در مراحل اولیه کوزه گری بوده نسبت به دوره های بعد ناهموار و ناقص می باشد و مهم ترین شاهکار این عصر که بدست آمده مجسمه استخوانی است به شکل انسان و این اولین و قدیم ترین تصویر مجسمه و تراشیده است که تا کنون در آسیای غربی پیدا شده است .سایر اسباب و لوازم زندگی و زینت آلات از سنگ خارا ساخته شده است.

از طبقه چهارم به بالا پاره ای ابزار و آلات فلزی بدست آمده و روی طبقه پنجم که بلندی آن به 12 متر می رسد سه طبقه دیگر به ارتفاع هفت متر قرار گرفته که آن را دوره دوم سیلک می خوانند، زیرا که در اینجا دو نوع صنعت و اختراع جدید دیده می شود. یکی صنعت کوزه گری و سفال سازی است که به واسطه اختراع چرخ کوزه گری ظروف سفالی عموماً هموار و یکدست و ظریف بطور کامل پخته شد، نقش و نگار و رنگ آمیزی آنها هم تکامل یافته است. صنعت دیگر آنها هم کوره آجرپزی بوده و نیز اشیاء ساخته شده از مس و برنز هم رواج داشته است و دیگر آنکه از استخوان های جانورانی مانند اسب و سگ و خوک که در خانه ها پیدا شده چنین بر می آید که این حیوانات را در آن زمان اهلی کرده اند و این نخستین دفعه ایست که در فلات مرتفع ایران اثری از وجود اسب دیده می شود.

به طوری کل توان گفت که آثار مکشوفه در این دوره نماینده واضحی برای نشان دادن سیر ترقی و پیشرفت بشر می باشد که در پانصد متری تپه شمالی واقع گشته، طول آن 260 با عرض 19 متر می باشد و ارتفاع بلندترین نقطه آن به 25 متر می رسد. این تپه که هشت طبقه روی یکدیگر قرار گرفته نماینده سومین مرحله تمدن سیلک است و مخصوصاً ترقی شایان فنون معماری و کوزه گری را به خوبی آشکار و نمودار میسازد و مهم ترین آثار مکشوفه آن پیدا شدن خط می باشد که تاریخ آن به هزار سال پیش از میلاد می رسد.

ظروف این دوره از جهت ساخت و پخت و رنگ و نقوش آن ها بسیار ظریف و زیباتر از ظروف دوره های گذشته است و با اشکال هندسی و حیوانات مختلف تزئین یافته است. این دوره به جای اسباب و آلات سنگی به کار بردن فلزات مسی و برنز به مقدار زیاد معمول گشته است. بنابراین باید گفته شود از نخستین روزی که انسان در سیلک اقامت گزیده تا این زمان که مصادف با پیدا شدن مس بوده، بیش از سه هزار سال به طول انجامیده است.

و اما طبقه هشتم که آخرین طبقه آن می باشد بر اثر حملات مهاجمین ایلامی پس از نبرد خونینی به کلی ویران شده و در زیر قشری از خاکستر مدفون گشته است. تپه بزرگتر را کاوشگران به نام نکرو پولیس (آ) و تپه کوچکتر نکرو پولیس (ب) نام گذاری کرده اند. از نتیجه کاوش های ذکر شده چنین بر می آید که در حدود هزار سال پیش از میلاد جامعه جدیدی که دارای همه گونه خواص سازمان اجتماعی بوده روی تپه سیلگ مسکن نموده و ساختمان های مهمی را احداث کرده اند.

از جمله تفاوت هائیکه در رسوم و عادات و آداب مردم این دوره نسبت به دوره گذشته دیده می شود آن است که مرده های خود را مانند گذشته در زیر خاک ها دفن نکرده و بلکه در گورستان های مخصوص و خارج از مساکن خود به خاک می سپرده اند، زیرا که کاوشگران در فاصله 250 متری جنوب تپه ها گورستانی را پیدا کردند که تاریخ آن تا 1400 پیش از میلاد می رسید و قریب 200 قبر آن مورد کاوش قرار گرفت و به نام گورستان (ب) شناخته شد.

گودی قبرها از 75 سانتیم تا به یک متر هم می رسید. داخل گورهای این قبرستان ظروف سفالی، آلات و ابزار کار و اسلحه گوناگون وجود داشت. اموات را با اسلحه هائی که در زندگانی به آنها سروکار داشته اند دفن نموده اند.

از مجموع آثار یافته شده معلوم می شود که پس از ویرانی های گذشته که در تپه ها روی داده این ناحیه بیش از 1500 سال متروک و غیر مسکون مانده، ولی در قرن چهاردهم پیش از میلاد مجدداً اقوام دیگری در آنجا اقامت گزیده اند که آثار آنها تا یک هزار سال پیش از میلاد هم بدست آمده است. گورستان دیگری که به نام (آ) مشخص گشته در دویست متری تپه جنوبی کشف شد. در میان قبرهای آن که با تخته سنگ ها یا آجرهای بسیار بزرگ پوشیده بود، اشیاء فلزی و ظروف سفالی فراوان بدست آمد که روی هم رفته از سایر اشیاء یافته شده در ناحیه سیلک بیشتر و کامل تر بوده است. این اشیاء به واسطه اشکال گوناگون هندسی و طرح های مخصوص آن ها از ظروف دیگر کاملاً متمایز است. حیواناتی که روی این ظروف نقاشی شده: بزکوهی، اسب، گاو، غزال و پرندگان می باشد. به عقیده دکتر گریشمان “ممکن است این قبور متعلق به شعبه ای از نژاد هند و ایرانی هائی مانند مدی ها در آغاز استیلای آن ها بر فلات ایران بوده باشد”.

پس از اتمام حضریات سیلک و تحقیقات و بررسی های باستان شناسان درباره اهمیت و نتایج علمی و تاریخی آن سخن های بسیار گفته شده، کتابها و مقالات متعدد نگاشته اند که در اینجا چند کلمه ای از کلیات آن ها را به اختصار یادآور می شویم.

دکتر گریشمان در کتاب خود به نام کاوش های سیلک می نویسد: «کاوش های منطقه سیلک وجود یک تمدن طولانی بومی را در نظر ما آشکار می نماید که بدون انقطاع از هزاره هفتم تا سده های آخر هزاره چهارم پیش از میلاد ادامه داشته است. از آن به بعد تغییراتی در نتیجه تاثیرات خارجی که به شکل تسخیر یا مهاجمه بوده در آن ناحیه رخ داده است و خلاصه در آخرین مرحله تمدن سیلک می توانیم برای اولین دفعه در تاریخ تحقیقات باستان شناسی که در فلات ایران به عمل آمده نمونه تمدن قومی را که یقیناً از اصل ایرانی بوده اند مشاهده کنیم. همین قوم است که چند صد سال بعد امپراتوری عظیم هخامنشی را تشکیل داده و پا به مرحله درخشان تاریخ خود میگذارد».

آثار و اشیائی که از این کاوش های علمی بدست آمده بخشی از آن ها در موزه لوور پاریس و بقیه در موزه ایران باستان در قفسه شماره (1) به معرض تماشای عموم گذارده شده و در لوحه اختصاصی این قفسه کلیات تاریخی آن اجمالاً بدینگونه اشعار گردیده است: «کاوش هائی که در سال های 1316 و 1317 ه.ش در تپه های باستانی سیلک نزدیک کاشان به عمل آمد نشان می دهد که در حدود 650 سال پیش، مردمی که برای نخستین بار در این ناحیه سکونت اختیار کردند، دارای تمدن بوده اند».

از آثار مکشوفی چنین برمی آید که وسایل کار این مردم بیشتر از سنگ و استخوان بوده و اساساً مردم جنگجوئی نبوده اند. زیرا در میان آثارشان اسلحه و لوازم جنگ دیده نمی شود، بلکه بیشتر آثارشان مربوط به زراعت است. پر ارزشترین اثری که از این مردم بدست آمده، دست چاقوئی است که از استخوان به صورت یک انسان در حال ستایش تراشیده شده، در حدود 6200 سا ل پیش در وضع زندگی مردم سیلک تغییری رخ داده و شکل و نقش ظروف سفالین عوض شد و وسایل می پیدا شد، احتمالاً قوم دیگری جانشین ساکنان اولیه سیلک گردیده است. این دوره را معرف تمدن چشمه علی میدانند. در حدود 5800 سال پیش سیلک مورد هجوم مردمی که از طرف جنوب آمده بودند، قرار گرفت و از آن تاریخ رنگ و شکل و نقش ظروف و وسائل کار مردم تغییر کرد.

تمدن دوره سوم سیلک معروف به تمدن حصار نیز می گردد و از این دوره که این تمدن به نقاط اطراف خود کیان، حصار و شوش سرایت میکند، در حدود 5500 سال پیش بر اثر ارتباط با تمدن شوش خط ایلامی را نیز کسب می کنند. بقایای این تمدن جدید در حدود 3500 سال پیش مغلوب تمدن آریائی گردید که آثارشان در جدید ترین طبقه سیلک بصورت قوری های نوک دراز با نقش اسب و خورشید و اسلحه های آهنین مانند شمشیرها و نیزه های بلند دیده می شود. سفال با نقوش سیاه رنگ متعلق به سیلک اول حدود 4300 سال قبل از میلاد مسیح نقوش سیاه و برجسته سفال سیلک دوم حدود 3800 سال قبل از میلاد می باشد.

حفاری های علمی در تپه های سیلک چون بیش از حد انتظار کاوشگران به نتایج درخشانی رسیده بود، بعد از سال 1317 در این ناحیه دیگر به کار خود ادامه ندادند. در حالیکه به عقیده کارشناسان بایستی در اطراف تپه ها به شعاع چندین کیلومتر مورد بررسی و کاوش علمی قرار بگیرد. چنانکه مولف کتاب صنایع ایران میگوید: «در طبقه عمیق تری که برای امتحان حفر شده قطعه سفالی کرم بدست آمده که با رنگ سیاه روی آن نقاشی شده. این ثابت می کند که اگر تمام تپه را حفاری کنند سفال رنگ شده زمان های قبل نیز ممکن است بدست بیاید».

نراقی، 37- 24: 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، تپه سیلک

مجموعۀ باستانی سیلک در 3 کیلومتری جنوب غرب کاشان و در روستای «دزتش» واقع شده است. این مجموعه شامل دو تپه و دو گورستان پیش از تاریخ است. رومن گیرشمن در سال 1933 میلادی حفاری این منطقه را هدایت کرد. بر اساس نتایج حفاری، می توان قدمت آثار تپه شمالی سیلک را اواخر هزارۀ ششم پیش از میلاد درنظر گرفت. شاخص اصلی آثار تپۀ جنوبی، سفال های چرخ ساز است.

قدمت سیلک I و II: هزارۀ ششم پ.م

سیلک III: 4100 پ.م

سیلک IV : 3000 تا 2500 پ.م

سیلک V: 1300 تا 1100 پ.م

سیلک VI : 1100 تا 800 پ.م

Ghirshman, R 1935

فارس، کاشان، آثار باستانی، گنجینه مسکوکات هخامنشی و یونانی

در فروردین ماه 1346 یک تن از دهقانان ییلاق مرق از دهستان های کوهسار غرب کاشان هنگام حفر زمین در یک کیلومتری جنوب بقعه بابا افضل دفینه ای از مسکوکات زیادی پیدا میکند. پس از مدتی که مقداری از آن ها حیف و میل می شود، عاقبت تعداد یکصد سکه نقره به اهتمام آقای فیضی رئیس اداره فرهنگ و هنر کاشان جمع آوری و تحویل موزه ایران باستان می گردد.

نتیجه بررسی و خلاصه تحقیقات کارشناسان فنی دایره سکه شناسی موزه ایران باستان در این باره که بدست ما رسیده از این قرار است: این مجموعه مسکوکات که شامل یکصد عدد نقره ایرانی و یونانی است به طور قطع از بقایای دفینه ای بوده که صاحب آن در خاک پنهان نموده و چون بعدها نتوانسته است از آن استفاده نماید، همچنان در دل خاک تا بحال باقی مانده بود. محتویات این گنجینه کوچک عبارت بود از 2 عدد سکه هخامنشی و 2 عدد سکه یونانی و 95 سکه ساتراپ های هخامنشی. دو سکه نقره هخامنشی هر یک به وزن 50 و 50 گرم و به قطر 14 میلیمتر است و با وجود سائیدگی معهذا تشخیص داده شده که از زمان داریوش سوم آخرین شاهنشاه هخامنشی می باشد. روی سکه نقش داریوش سوم با لباس پارسی دیده می شود که با یکدست کمان و در دست دیگر خنجری را نگهداشته است و پشت سکه مانند همه سکه های آن دوره فرورفتگی نامنظمی دارد. سکه های یونانی نیز هر یک دارای 17 گرم وزن و در حدود 1 میلیمتر قطر می باشد و متعلق به قرن ششم پیش از میلاد است. تصویر روی آن ها نیم رخ آتنا “الهه اندیشه یونانی” است که مورد احترام و پرستش اهالی آتن بوده و طرف دیگر سکه جغد ایستاده (که مظهر شهر آتن بوده) نقش شده است. 95 سکه دیگر مربوط است به مازه (مازاریوس) ساتراپ هخامنشی که در سال 362 پیش از میلاد فرمانروای آسیای ضعیر بوده و در سال 358 از طرف داریوش سوم مامور شد که به اتفاق فرمانروای سوریه به غائله فینیقیه پایان دهد. مازه پس از موفقیت در این ماموریت به فرمان شاهنشاه علاوه بر ناحیه سوریه به فرمانروایی بابل نیز منصوب گردید، ولی او ناجوانمردانه در سال 331 پیش از میلاد موقع حمله اسکندر جهت حفظ مقام شخصی به کشور ولی نعمت خود خیانت ورزیده و به استقبال اسکندر شتافته، بابل را تسلیم وی نمود و فاتح مقدونی نیز به پاس این خیانت فرمانروائی بابل را دوباره به وی واگذار کرد که تا آخر عمر (سال 328 ق.م) در آن مقام باقی بود.

نراقی، 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، مسکوکات هخامنشی و یونانی

این سکه ها مربوط به زمان حکومت مازه در بابل از سال 331 تا 328 ق.م است. نقش یک طرف سکه خدای بعل روی تخت نشسته در حالیکه عصای قدرت را در دست گرفته است و طرف دیگر شیری در حال راه رفتن دیده می شود. وزن این سکه های مازه هر یک در حدود 20،17 گرم و قطر آن ها در حدود 21 تا 25 میلیمتر می باشد. روی آن ها و در بالای سرشیر علاماتی هم مانند زنبور یا ستاره و یا علامات صاعقه نقر شده است.

نراقی، 50- 48: 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، چشمۀ سلیمانیه فین

این چشمه از بن صخره هائی به نام کوه دندانه و شکاف تخته سنگ های معدن گچ و آهک واقع در شش کیلومتری غرب کاشان به طور معجره آسائی از زمین می جوشد. در کتاب تاریخ قم (تالیف  سال 378 ه.ق) آمده است: “فین: آن را بشتاسف بنا کرده و در آنوقت که با ارجاسف ملک ترک کارزار کرد و کاریزهای آن دیه را با شارت ملک جم بیرون آورده اند و بسیار آب اند”.

چشم فین را می توان گفت که قدیمی ترین و بلکه هم نخستین و کاریزی از دوره های باستانی است که نام آن و بنیانگذارش در تاریخ برده شده، زیرا که در هیچ یک از منابع و مآخذ تاریخ تاکنون نام و نشانی از اولین قنات در ایران و احداث کننده آن دیده نشده، حتی راجع به آب مصرفی کاخ های تخت جمشید هم که در حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح ساخته شده، همین قدر گفته اند که از مجاری زیرزمینی و قنات اختصاصی آن استفاده می شده است. آب چشمه فین به واسطه کیفیت خاص خود مانند صافی و پاکی و روشنائی کم نظیر و همچنین کمیت ثابت و تغییرناپذیرش همواره مشهور و ضرب المثل بوده است. بطوریکه نویسندگان و گویندگان اعصار مختلف آن را یکی از شاهکارهای شگفت انگیز آفرینش خوانده اند، مانند تاریخ روضه الصفای ناصری که می نویسد: “در قریه فین که در یک فرسنگی شهر است و در آن چشمه ایست عظیم که از یک سنگ بیرون می آید و چهل آسیا بر آن آب دایر است و سیاحان ربع مسکون مثل آن چشمه کمتر دیده اند و مدار زراعت کاشان بر آن آب دایر است”.

اکنون آب فین در حوض و استخر بزرگی بنا “چشمه سلیمانیه” ظاهر شده از مقسم گاه عمومی زیر دست چشمه که به اصطلاح محلی “لته گاه” می گویند، به آبگیرها و جدول های لبریز و مواج باغ شاه سرازیر گشته از فواره های جهنده بیشماری در جویباری بهشت آسای آنجا فرو می ریزد و سپس از گردش در خیابان های سرسبز و خرم باغ شاه به داخل آبادی فین جاری می گردد، تا باغستان های انبوه و درختان میوه دار این دهکده زیبا را که انار و انجیر شاداب و خوشگوارش به نام و بی مانند است، سیراب ساخته، مازاد آن هم در کشتزارهای دامنه غربی حومه شهر به مصرف آبیاری و سبزی کاری برسد.

آب چشمه سلیمانیه در طول مسیر و مجراهایش و سه آسیا سنگ را نیز به گردش می آورد. بهره و درآمد روزانه چشمه را کارشناسان قدیم برابر با یک هزار مثقال (یا پنج گیلوگرم) طلای ناب برآورده کرده اند.

نراقی، 55- 52: 1348

فارس، کاشان، آثار باستانی، خرابی و مرمت های سرچشمۀ فین

استخر بزرگ این سرچشمه چون همواره مورد آمد و رفت و استفاده های گوناگون اهالی فین و کاشان و توابع آن بوده طبیاً دستخوش خرابی ها و تعمیرات مختلف گشته است. از جمله در اوایل قرن حاضر به دستور محمد حسن خان معروف به “انیس الدوله” حکمران کاشان در آنجا مرمت اساسی به عمل آورده و ابنیه مخروبه قدیمی را تجدید بنا نموده اند. ابنیه نامبرده و همچنین استخر اصلی سرچشمه چون به مرور زمان خرابی های کلی پیدا کرده است. در سال 1329 ه.ش اداره کل باستان شناسی از محل اعتبار اهدائی، حاجی سید محمود لاجوردی کاشانی آنجا را به صورت کنونی مرمت کرده و به جای نماسازی های صفه مانند دو طرف شمال و جنوب سرچشمه دو رشته پلکان عریض سرتاسری در طول جبهه هر دو سمت احداث گردید. سرچشمه فین از قدیم الایام دارای دو استخر بزرگ و مجزای از یکدیگر برای آب تنی مردانه و زنانه بوده چون چشمه زنانه آن به مرور ایام منهدم گشته بود، محل آن هم اکنون در محدوده باغشاه واقع شده است. برای جلوگیری از آلوده کردن آب چشمه و رعایت بهداشت و پاکیزگی عمومی در این اوقات نیز اداره باستانی اقدام به دیوارکشی در محوطه اطراف چشمه مردانه و محصور ساختن آن نموده است.

نراقی، 58- 55: 1348

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan