فارس، میمه، مراسم
فارس، میمه، مراسم، مراسم چهارشنبه سوری
مردم منطقه میمه عقیده دارند، مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان آزاد شد به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد. وی برای اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز نداد و یاران را شناسایی و برای حمله جمع آوری کند، دستور داد که شیعیان و طرفداران خاندان اهل بیت بر بالای بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخرسال. از آن تاریخ به بعد مرسوم شد که شیعیان به خصوص ایرانیان مراسم آتش افروزی را در شب چهارشنبه آخر سال اجرا کنند.
در قدیم در شب چهارشنبه سوری هنگام غروب آفتاب اهالی کلیه قراء و آبادی های این منطقه روی پشت بام ها می رفتند هفت بوته هیزم (درمنه) را آتش میزدند وقتی که آتش کاملاً شعله ور شد پیر و جوان، کوچک و بزرگ روی بوته های آتش می پریدند و برای دفع پلیدی ها این شعر را می خواندند:
زردی من از تو سرخی تو از من
غم بشه شادی بوره محنت بشه روزی بوره
وقتی آتش تا آخر می سوخت و خاکستر می شد یکی از اعضاء خانواده خاکسترها را برمی داشت می برد سرکوچه می ریخت تا باد ببرد و بلا دور شود. پس از مراسم آتش افروزی برای دفع قضا و بلا مقداری زغال (که علامت سیاه بختی است) و اندکی نمک (که علامت شورچشمی است) و یک سکه (کوچکترین سکه رایج کشور) را در کوزه سفالینی که قبلاً برای این کار تهیه کرده بودند انداخته و هر یک از افراد خانواده یکبار کوزه را دور سر می چرخاند و نفر آخری آنرا از پشت بام به میان کوچه پرتاب می کرد و می گفت «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه». عقیده داشتند که به این طریق سیاه بختی و شورچشمی و تنگدستی را از خانه خود دور می ساختند.
وقتی مراسم شکستن کوزه پایان می گرفت اهل خانه دور هم جمع می شدند و به شادی و خوردن آجیل و شیرینی چهارشنبه سوری که آجیل بی نمک نام داشت می پرداختند. آجیل
بی نمک شامل انجیر، کشمش، سنجد، توت و بادام خام بود. عقیده بر این بود که آجیل بی نمک در شب چهارشنبه آخرسال شگون دارد. امروزه در روستاهای منطقه هنوز مراسم چهارشنبه سوری مرسوم است ولی در شهر میمه این مراسم منسوخ گردیده است.
معینیان، 242- 241: 1386