فارس، میمه، آثار تاریخی

فارس، میمه، آثار تاریخی، امام زاده سید صالحه خاتون

بر اساس اسناد و مدارک موجود قبلاً این مکان عبارت بود از یک زمینی محصور که چند ستون در آن استوار و سقفی بر آن نهاده شده و گنبدهای زیبا بر آن ها سوار بود. منبر ساده ای نیز برای خطابه و وعظ در گوشه ای از این زیارتگاه نهاده شده بود، با همه این سادگی و بی پیرایگی ها، روحانیت در این مکان ساده وجود دارد. بر اثر وضعیت آب و هوائی، ساختمان های اولیه دچار نقصان ریزش و انهدام می شوند تا اینکه در زمان سلجوقیان (قرن هفتم) این بقعه بازسازی و به صورت یک صحن مربع شکل با چهار رواق و چهار ایوان در اطراف صحن و گنبدی هرمی و 20 ضلعی بازسازی می گردد.

ایوان ها دو بدو قرینه هم بودند و صحن هر یک از رواق ها به شکل مربع و در انتها نیم دایره وار به ایوان ها باز می شد. دو راهرو در طرفین ایوان های شمالی و شرقی قرار داشت. تزئینات طاق های هلالی شکل از آجر و گچ نظیر تزئینات دوره تیموریان بود و در بالای هلال ها پشت بغل هایی از تزئینات آجری وجود داشت. پشت بغل هر مدخل دارای دو قسمت برجسته مدور در چپ و راست بود که نام خداوند و پیغمبر و ائمه بر آن ها منقوش بود. محراب در ضلع غربی رواق غربی واقع شده بود و در بالای آن کتیبه ای نصب شده بود که اسامی پنج تن آل عبا بر آن منقوش بود.

ایوان غربی به وسیله یک پنجره مشبک بزرگ آجری به سمت غرب باز می شد. بر جبهه داخل ایوان شمالی و شرقی تزئیناتی از گچبری مشاهده می شود که در یک شکل مربع بخط بنائی صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام گچبری شده و در چهار شکل مربع کوچکتر در چهار گوشه به خط بنائی جملات زیر گچبری شده بود: (الله اکبر) (محمد) (علی) (الحکم الله).

ایوان و رواق و حرم و گنبد قدیمی امامزاده تماماً از نظر معماری منسوب به دوره سلطان احمد گورکانی از سلسله تیموریان بوده در نتیجه تجدید ساختمان و تعمیرات مکرر ساختمان در زمان صفویه در اسپرهای اطراف ایوان ها به خط کوفی مشکی بر زمینه سفید بر روی کاشی معرق نوشته شده بود. کتیبه اطراف محراب نیز به خط بنائی آجری برجسته بر زمینه فیروزه ای مشتمل بر آیه 17 و قسمتی از آیه 18 از سوره آل عمران تزئین شده بود.

پس از گذشت روزگاران و گزند حوادث و بلایای طبیعی بنای معمور این امامزاده رو به تخریب نهاده و به غربت گرایید تا دگرباره با همت آقای سیدحسن ولد آسید مهدی ازانی و پدر آسید محتشم حسینیان در سال 1280 هـ .ق بازسازی و مرمت گردید. (از بنای دوره سلاجقه تنها صحن و گنبد بالای صحن باقی مانده است. رواق ها و ایوان ها تخریب و کتیبه ها مفقود و آثاری از آنها دیگر به چشم نمی خورد.

معینیان، 101- 100: 1386

فارس، میمه، آثار تاریخی، حمام های قدیمی

قدیمی ترین حمام در شهر میمه یک حمام کوچک و زیبایی بود که تاریخ بنای آن را بعضی از اهالی همزمان با احداث مسجد و قلعه می دانند، ولی به خاطر سبک معماری حمام که به سبک معماری دوره صفویه می رسید. احتمالاً در عصر صفویه این حمام در کنار مسجد و قلعه بنا شده بود. در بالای سردر حمام، شکل دیو و رستم، شیطان و مالک دوزخ را نقاشی کرده بودند. چند پله پایین تر سربینه یا رختکن وجود داشت. بینه یک حیاط سرپوشیده ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت اطراف بینه سکوهائی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند و بعد وارد صحن کوچک حمام می شدند. حمام دارای صحن های متعدد تودرتو با درجه حرارت و گرمای مختلف بود. خزینه دارای آب بسیار گرم تا ملایم و حوض های آب سرد بود.

در کنار حمام مذکور حمام دیگری بنام (حمام برلیان) وجود دارد که در سال های اخیر با تعمیرات ساختمانی و بازسازی به حالت بهداشتی درآمده و مورد استفاده اهالی قرار می گیرد. این حمام در سال 1130 حدود 243 سال قبل توسط مرحوم حاج علی اکبر جد مرحوم حاج قیصرخان به سبک معماری حمام های معروف (وکیل شیراز و حمام کرمان) با بنائی بسیار محکم و با معماری حساب شده و براساس آب و هوای شهر میمه با مصالح ساختمانی محکم از قبیل سنگ و آهک پخته، نی و لوئی و گاو بر و آجرهای بزرگ ساخته شده است (مصالح بیشتر آجرهائی مربع شکل به اندازه 25 ×25 سانتی متر است که توسط کوره پز خانه های محلی پخته می شد. ملات بین آجرها از خاک گچ بنام لایه – آهک پخته و سابقه نی – لوئی و گیاه گاوبر و مقداری خاک نرم ساخته شده است).

فرم ساختمان حمام طوری است که با موقعیت جغرافیایی و اقلیمی شهر هماهنگی کامل دارد. آب و هوای صحرائی و سرد در فصل زمستان و وزش بادهای سرد باعث شده که ساختمان های این محل را با تکنیک خاص بنا کنند. دالان حمام از درب ورودی شروع و تا گرمخانه ادامه دارد. صحن حمام اولاً دارای پلکان است و چند متر از سطح کوچه و خیابان پایین تر تا گرما را به زیرزمین منتقل کند و از هوای یکنواخت زیرزمین استفاده شود تا اتلاف گرما به حداقل برسد و همچنین آب قنات کنار حمام به خزانه سوار شود. ثانیاً دارای دالان و راهروئی پیچ و خم دار است تا از نفوذ هوای سرد بیرون به داخل حمام جلوگیری شود.

بعد از ورود به حمام چند پله پایین تر رختکن وجود دارد که وسط آن حوض بزرگی قرار گرفته و در اطراف حوض پاشویه وجود دارد که پس از خارج شدن از گرما به پاها را تطهیر و برای لباس پوشیدن آماده می شوند.

معینیان، 124-122: 1386

فارس، میمه، آثار تاریخی، قلعه گبری ها

در قسمت غربی شهر میمه تپه هائی وجود داشت که در بین آن ها یکی از بقیه بزرگتر و حجیم تر بود. این تپه بزرگ در بین مردم محل، قلعه گبری ها (زردشتی ها) معروف بود. بر روی این تپه مقدار زیادی ظروف سفالین شکسته به چشم می خورد. اهالی عقیده دارند که این سفال ها در حفاری هائی که برای یافتن گنج انجام گردیده از لابلای خرابه های قلعه بیرون آورده شده بودند.

آثاری که نشان می داد این محل قلعه بوده عبارت بود از خشت های ضخیم که به وسیله ملاط رس و قطعات لوئی به یکدیگر متصل شده بودند. نامگذاری این تپه به قلعه گبری ها که آثار برجای مانده آن امروزه بطور یقین بر ما معلوم نیست که در چه زمانی ساخته دلیل روشنی است بر اینکه یقیناً روزگاری در این محل قلعه و ساختمان هایی مخصوص و جالب وجود داشته است.

خشت هائی که ویرانه ها را تشکیل می داد از لحاظ اندازه بسیار قابل توجه بود و با خشت های اکتشافی در حفاری مسجد جامعه میمه کاملاً یکسان و یک اندازه بود. استاد گرامی آقای مهریار در تاریخ 29 فروردین سال 48 از این قلعه خرابه دیدن کرده و از نزدیک تپه باقی مانده از آثار قلعه را مورد توجه قرار داده و از این منطقه نمونه برداری کرده و مقداری از ظروف سفالین شکسته را برای تعیین قدمت به دانشگاه اصفهان انتقال داده اند.

وی در گزارش بازدید خود از قول ابن حوقل می نویسد: قلعه ای در روی این تپه در زمان های قدیم وجود داشته که ساکنین آن زردشتی ها (مجوس) بودند که همه ثروتمند و متمول بوده زیرا که شراب می انداختند. و آن را نگاه می داشتند تا کهنه شود و چون شراب آن ها خیلی خوب بود از اطراف نزد آن ها می آمدند و از آن ها خریداری می کردند و در نتیجه سود سرشاری عاید آن ها می گشت. از محل قلعه مذکور تا مسجد جامع که آن زمان آتشکده بود تونل زیرزمینی وجود داشت (آثار تونل فوق چند سال قبل در مسیر پیدا شد) اعم از اینکه ما تاریخ اصل این قلعه را از دوره هخامنشی یا دوره ساسانی بپنداریم، حداقل اطلاعات ما را درباره این قلعه تا حدود 25 الی 15 قرن پیش می برد. در کنار قلعه قبرستانی وجود داشت که آن را قبرستان گبری ها می نامیدند، زیرا مردم منطقه بعد از گرویدن به دین اسلام به ناچار محل زندگی و تدفین مردگان خود را تغییردادند و این قبرستان برای همیشه محل دفن گبری ها باقی ماند.

معینیان، 127- 126: 1386

فارس، میمه، آثار تاریخی، قلعه مرکزی شهر

در کنار مسجد و در محل فعلی پارک معلم قبلاً ساختمان بسیار بزرگ و مخروبه ای وجود داشت که بوسیله خشت خام و مصالح ساختمانی محلی ساخته شده بود. این قلعه سه طبقه ساخته شده بود به همین دلیل 5 تا 10 متر کف طبقه دوم قلعه، از زمین ارتفاع داشت. اتاق های درون قلعه با تکنیک مهندسی جالبی طراحی و ساخته شده بود به نحوی که در هر طبقه تعدادی حدود 40 تا 50 دستگاه اتاق های کوچک و تودرتو بر هم سوار بود و راهروئی زیرزمینی تمام آن ها را به هم ارتباط می داد. پایه های اصلی قلعه بیش از اندازه قطور بود و با خشت های خام با ضخامت چند متری طوری بنا شده بود که با استقامت خود بتواند سه طبقه قلعه را در مقابل سیل تحمل کند.

در وسط این پایه ها شکافی به قطر 1 تا 5/1 متر و بلندی 2 تا 4 متر وجود داشته تا بتوانند در آن 1 تیغه و اجناس ذی قیمت را از دستبرد دزدان و غارتگران مخفی نگه دارند. ارتفاع دادن، ساختمان های قلعه را می توان اینگونه توجیه نمود که اولاً بتوانند در اطراف قلعه خندق حفر نمایند تا در زمان حمله دشمنان یا غارتگران در آن آب بیندازند تا جان و مال خود را از دست دشمنان حفظ نمایند. ثانیاً این توده عظیم بتواند در مقابل سیل و عوامل مخرب دیگر مقاومت نماید.

استاد مهریار در گزارش بازدید خود از شهر میمه می نویسد: «شهر میمه قلعه ای بزرگ و مخروبه دارد که از زمان جدید شاید از دوره صفوی می باشد. چندین مرتبه این قلعه خراب و تجدید بنا گشته و امروز دیگر تخریب شده و مسکونی نیست. ساختمان اولیه آن احتمالاً در زمان دیالمه احداث شده است.

این قلعه هم اکنون در کنار مسجد جامع و وسط آبادی قدیمی قرار دارد. این قلعه قبلاً دارای برج و بارو و کلاه فرنگی بوده که در همین اواخر توسط بولدوزرهای فرنگ و مستفرنگ کلاه از سر کلاه فرنگی اش برگرفتند و به زیرش افکندند.

خندقی که پای این قلعه سال ها به حراست نشسته بود نیز قربانی همین راه شد. با پرشدن این خندق از آب باران و آب قنوات رویه و فردآباد و داشتن یک راه ورودی به قلعه، واقعاً دژی بود برای درپناه گرفتن مردمان. برای ماه های متمادی، در زمان های قدیم فقر اقتصادی منطقه سبب تاراج و تطاول هایی که توسط ولگردان یاغی به آبادی ها صورت می پذیرفت. آبادی های معتبر که بر سر راه کاروانیان بود یا خود موقعیتی داشت که مورد دستبرد و چپاول قرار می گرفت و در برابر این ناامنی ها تنها وسیله دفاعی همان دژهای مستحکم بود.

قبل از این تاریخ هم زد و خوردها و لشکرکشی ها زمینه ایجاد قلعه و برج و باروئی را برای محل الزامی می ساخته است و دیدیم که تاریخ به این واقعیت گواه است. هر یک از شهروندان میمه ای در گذشته سهم و حصه ای در این قلعه داشته اند که هنگام یورش و هجوم یاغیان و غارتگران تمامی ماحصل کشاورزی و دام و احشام خود را به قلعه منتقل می ساخته و ماه ها توان ایستادگی و ادامه حیات را در برابر غارتگران گرسنه ای که وقتی راه ها خالی از قافله و رفت و آمد می شد. روی به آبادی ها و نقاط ثابت می گذاشتند، داشته است.

اهمیت این قلعه به اندازه ای بوده است که چنانچه کسی در آنجا مشارکت نداشته، قادر به ازدواج کردن نبود، و هیچ خانواده ای با مردی که در قلعه حصه ای نداشته حاضر نمیشده است مواصلت کند. سازمان این قلعه بسیار دقیق و پیچیده بوده است. مردم تمامی غلات و احشام خود را در آن جای می داده اند و برای علوفه احشام نیز در طبقات زیرین جاهای مناسب تعبیه کرده و حتی غلات، و دیگر مواد خوراکی را در خمره ها ریخته و زیر زمین مدفون می ساخته اند تا دزدان مبادا از آن بهره مند گردند. عده ای پول یا جواهرات ارزنده خویش را به صورت دفینه به دل خاک می سپرده اند».

برای حراست این قلعه از خندقی استفاده می شد و تیراندازان ماهر از فراز کلاه فرنگی ها و در پناه باروهای مستحکم قلعه توان آن را داشتند که به راحتی دشمنان را آماج تیرهایشان سازند. ساکنین قلعه همیشه آب و آذوقه کافی برای پایداری چندین ماه در اختیار داشتند. هر قسمتی از ساختمان های قلعه به یک (قبیله) تعلق داشته است و افراد قبیله براساس خانوار قسمت هائی را بین خود تقسیم که بتوانند از حجره ها و قیدهای غاری شکل بعنوان انبار و مخفیگاه و نشیمن استفاده نمایند. در اطراف قلعه برج هائی وجود داشت که برای حفاظت قلعه از آن ها استفاده می شد و مستحفظینی که در آن ها به کمین بودند می توانستند تمام قلعه را کنترل کنند. در برج ها تا 15 تیرانداز نگهبانی می دادند. برج ها به وسیله راهروئی زیرزمینی به یکدیگر ارتباط داشت.

ساختمان قلعه در کل دارای دو درب بود. یکی درب شرقی و دیگری درب غربی، درب شرقی که درب اصلی قلعه بود از سنگ بسیار بزرگ و سنگینی ساخته شده بود و در پشت آن قفل های چوبی بنام کلون یا کلندون قرار داشت که به وسیله آن ها درب بسته می شد. استاد زاهدی ساختمان قلعه و معماری قلعه را به زمان دیالمه (قرن چهارم هـ . ق) منصوب می دادند.

معینیان، 130- 127: 1386

فارس، میمه، آثار تاریخی، مسجد جامع

این مسجد زیبا یادگار دوران آل بویه و تاریخ تجدید بنای آن چنانکه از کتیبه بالای محراب آن برمی آید 413 ه.ق و از حلقه های ارتباطی مهم بین معماری قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده است.

ایوان های شمالی جنوبی و سایر ایوان های واقع در اضلاع شرق و غرب، مسجد را به شکل مسجدی چهار ایوانی درآورده بود. صحن مسجد چهار ضلعی بوده و در چهار جانب ایوان هایی داشت با صفه هائی در زوایای بالا که مشرف به صحن بود و دو تا از این صفه ها که در زوایای جنوب شرقی و شمال شرقی قرار داشتند، پنجره هائی داشتند که به کوچه کناری مسجد باز می شد. از این صفه ها علاوه بر استفاده های جنبی نظیر مکتب خانه و نشیمن به عنوان دیده بانی و اتاق های نگهبانی نیز استفاده می گردید.

نمای داخلی مسجد بیشتر کارهای آجری ساده بود که در قسمت های تعمیری آن گچبری ساده و در بعضی قسمت ها گچبری تزئینی که اکثراً آیات قرآن منقوش گردیده بود. کف ایوان ها از کف صحن اندکی مرتفع تر بود. داخل دیوار ایوان ها گچ ساده و نمای خارجی آن ها آجرهای برجسته بود.

ایوان شمالی با همان سبک سلجوقی با اندک تغییراتی که در گچبری های آن در قرن نهم و دهم و یازدهم هجری به خصوص در زمان حکمرانی حسن بهادرخان معروف به ازون حسن و پادشاهان صفویه داده شده، باقی بود. در ایوان شمالی صفه ای بود با ویژگی های یک مکتب خانه که نشان می داد در این صفه قبلاً ملاها به تدریس می پرداختند (از این صفه خوانین نیز در مراسم تعزیه خوانی برای تماشای مراسم تعزیه استفاده می کردند). در گوشه ایوان شمالی منبری منبت کاری وجود داشت که مداحان و ملاها بر روی آن می نشستند و به روضه خوانی می پرداختند.

ایوان جنوبی احتمالاً در اثر سیل و عوامل نامساعد جوی تخریب و به جای آن ایوانی ساخته شده بود که سطح داخلی آن با تخته های چوبی تزئین گردیده بود. (تخته های به کار رفته در این ایوان با آیات قرآن و نقاشی های زیبایی تزئین و آراسته شده بود).

در ایوان شرقی تحولات ساختمانی و تغییر و تبدیل هائی به عمل آمده بود که سبک معماری آن به درستی قابل تشخیص نبود. درب اصلی مسجد جامع در زاویه جنوب شرقی این ایوان واقع گردیده بود. سردر این قسمت مسجد دارای دو منار کوچک در بالا و تزئینات گچبری بسیار زیبا در متن و دری منبت کاری شده بود. گلدسته خشتی آجری مسجد نیز در زاویه شمال شرقی این ایوان به ارتفاع 14 متر، بنا گردیده بود. در کل، این ایوان و دوسر درب زیبا و خوش حالت مسجد که مزین به کتیبه های خط کوفی از کاشی فیروزه ای و گچبری زائدالوصفی بود به انضمام بناهای جنبی از نظر ساختمانی وضع مخصوص داشت که دل هر بیننده ای را تسخیر می نمود.

این ایوان به صورت سایه بانی در جلو درب ورودی به صحن زیر گنبد ساخته شده بود. سبک معماری این ایوان نیز به خاطر تغییراتی که در ادوار مختلف داده شده بود، چندان مشخص و گویا نبود، ولی زیربنای اصلی آن به زمان سلجوقیان می رسید. قبلاً ساختمان صحن و بناهای اطراف صحن طوری ساخته شده بود که درب ورودی تمام حجره ها به طرف درب اصلی باز می شد. در داخل حجره و اطاق ها علاوه بر آثاری که از زمان های پیش برای سوگواری ماه محرم جمع آوری شده بود، سکوهائی برای نشستن در چهار طرف دیوارها ساخته بودند که مردم محل در این حجره ها قرآن و سواد می آموختند.

در طرف قبله مسجد جامع محرابی وجود دارد که قبلاً سنگی زیبا و حجاری شده، به صورت کتیبه ای منقور از خطوط برجسته کوفی آن را تزئین کرده بود. محراب و اطراف محراب مسجد قبلاً بسیار زیبا و با نقاشی، گچبری و کاشی های نفیس و دارای تزئینات پیچیده و منحصر بفردی بود که در تاریخ 551 هـ . ق توسط ابوطاهر حسین بن غالی از اهالی کاشان بنا گردیده بود.

درب چوبی اصلی مسجد که به دالان حوضخانه مسجد و راهرو مسجد آخوندها و صحن مسجد منتهی می شد از جنس چوب گردو بود که بر روی دولنگه در می چرخید. روی در قسمت هائی برجسته با خطوط فارسی – کوفی و عربی با آیات قرآن و اشعار فارسی حکاکی شده بود.

معینیان، 115- 105: 1386

به ما در تکمیل اطلاعات این قسمت کمک کنید

ارسال اطلاعات
slot deposit 10 ribu
slot deposit qris
spadegaming
pg soft
habanero
cq9
slot garansi kekalahan