فارس، اصفهان، بزرگان (ت)
فارس، اصفهان، بزرگان، تأثیر
میرزا محسن، از تبریزیان ساکن عبّاس آباد اصفهان است که نسب او از طرف مادر به محمبد حسین چلبی و از طرف پدر به ابوالخان زرگر می رسد. منظومه های زیر ازوست: 1- مثنوی ثمره الحجاب، 2- مثنوی جهان نما، 3- مثنوی حسن اتفاق، 4- مثنوی دعوه العاشقین، 5- مثنوی گلزار سعادت، 6- مثنوی منهاج المعراج.
مهدوی، 402- 401: 1384
فارس، اصفهان، بزرگان، تاج الشعراء شهاب
تاج الشعراء نصرالله اصفهانی مولدش اصفهان و در همانجا نشو و نما یافته است. آبا و اجدادش همه از فضلا و مردمان پاک و صاحبان هوش و ادراک بوده اند و اکثر آنها منصب قضاوت سپاهیان قاجاریه را داشته اند. شهاب هم از کوچکی کمر همت به تحصیل کمالات بسته و از علوم به قدر امکان، اقتباس و اکتساب نموده است.
میرزا طاهر دیباچه نگار می نویسد: «هنگام طفولیت چون ده و اند سال از عمر وی گذشت، از وفور دانش و فرهنگ و آویز و آهنگ بدانگونه هنرمند دانا و مقتدر و توانا گشت که همانا گنجشکی بود به صولت شاهین و بیدقی بقدرت فرزین. پس از اینکه ایام صباوت را در اصفهان گذراند، به سال 1254 ه.ق در زمان محمدشاه قاجار به طهران آمد و به حاجی میرزا آقاسی معرفی شد و مقام مرتبه اش بدانجا رسید که گویند تا شهاب در مجلسی بود، شعر هیچیک از شعرا مورد توجه واضعا نبود. کم کم مراتب فصاحت و بلاغتش به گوش پادشاه رسیده، مورد توجه خاص واقع شده، به لقب تاج الشعرایی مفتخر گشت. در زمان ناصرالدین شاه نیز مقامی بلند داشته و میرزاتقی خان امیرکبیر به او بی اندازه مهربانی و مساعدت کرده، در مقابل مرثیه هائی که سروده، صلات وافری از ناصرالدین شاه گرفته است. شهاب یکی از شعرای مشهور و فاضل این دوره بوده و اشعار بسیار از وزن تقارب قطعات و قصاید منظوم نموده که همه در نهایت متانت است».
نورصادقی، 208- 207: 1316
فارس، اصفهان، بزرگان، ترابا
ترابا لقب سرو قد داشته، اصلش از اصفهان است. در ابتدا جبهه تعلیم و خط نسخ تعلیق شاگردی ملافایفی می نموده، پس از اندک زمانی در خوش نویسی مهارت پیدا کرده و به استاد خود برتری یافته است.
نصرآبادی گوید: «ترابا نقل می کرد که مدتی به مقتضای سن به هرزه گردی میل نموده، روزی در قهوه خانه نشسته بودم که مرحوم میرعماد به اتفاق رشید همشیره زاده اش از در قهوه خانه گذشت. به خاطر حقیر رسید که اگر مسیر صفای باطن دارد، به قهوه خانه می آید. با اینکه چند قدم رفته بود، برگشته به قهوه خانه آمده، قهوه خورد و برخاسته، گفت در قهوه خانه ما اینها هم می باشد. فقیر متنبه شده، روز دیگر به منزل ایشان رفته در بالاخانه که بر سردر بود، مکان ساخته، دوازده سال حرکت نکردم. چنانکه گلیمی که در زیر من بود، جای پای من سوراخ شد». خلاصه در نوشتن خط از سایر شاگردان میر برتری یافته، بطوریکه میر قطعۀ از خطوط وی را نزد شاه عباس برده، وی انعام و جایزۀ کافی به او بخشیده و در نزد او مقامی یافته است. تتبع اشعار متقدمین نموده است.
نورصادقی، 258: 1316