فارس، اصفهان، بزرگان (ب)
فارس، اصفهان، بزرگان، بابا
بابا: با ثالث به الف کشیده، پدر و جدّ را گویند که پدر پدر و پدر مادر باشد و سرکرده و ریش سفید طایفه و قلندر را نیز گویند (برهان قاطع).
پدر و پیران کامل که به منزلۀ پدر باشند و هرکس را که در کاری باشد هم تعظیماً بابا گویند (فرهنگ نوبهار).
لقب و شهرت جماعتی کثیر از عرفا و صوفیه در قرن هفتم و هشتم هجری است که ذیلاً به نام برخی از آنها اشاره می شود: 1- بابا شیخ احمد، در قریۀ سهر و فیروزان از بلوک لنجان، 2- باباالهی، نزدیک مقبرۀ صاحب بن عبّاد در طوقچی، 3- باباالله، نزدیک مسجد ساروتقی در محلۀ جویباره، 4- باباامیر، یکی از باغات چهارباغ منسوب بدو بوده (گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان: 486)، 5- بابا بدلاء در محلۀ دروازۀ حسن آباد بقعه دارد، 6- بابا بیات، در اواخر تخت فولاد که فعلاً جزو اراضی فرودگاه شده است، 7- بابا توتات (تون تاب) در محلۀ جویباره اصفهان، 8- بابا جوزا، نزدیک شاه میرحمزه کنار جادۀ گارلنگ، 9- باباحسن، در محلّۀ بیدآباد، جوی به نام او شهرت دارد. قبرش ظاهراً در کوچۀ شله رنگ کن ها هنوز برقرار است، 10- بابا شیخ حسین، نزدیک قریۀ پودۀ سمیرم، 11- بابا دنبه، در پشت باغ نو، انتهای خیابان شیخ بهائی (صارمیّه)، 12- بابا رکن الدین، 13- بابا سرخ، دنبال جوی شاه، 14- باباسعید، در اطراف اصفهان، 15- بابا سلطان، 16- بابا سنگکی، پشت مسجد جامع، 17- بابا شهاب الدین، در قریۀ آزادان، 18- بابا شیر، در بازار حسن آباد، 19- باباصلت، نزدیک مقبرۀ صاحب بن عبّاد، 20- بابا عبّاس، 21- باباعبدالله، پشت مسجد سلام، 22- باباعبدالله، قریۀ خوزان سدۀ ماربین، 23- بابا عبدالله در لنجان، 24- باباعریان، نزدیک مقبرۀ صاحب، 25- بابا علمدار، در محلّۀ الیادران، 26- بابا شیخ علی، در لنجان، 27- باباقادر، نزدیک مقبرۀ صاحب بن عبّاد، 28- باباقاسم، 29- بابالنگر، درنزدیکی الو، دربلوک کرون، 30- بابا لکات، در تخت فولاد، 31- بابامتکا، 32- بابامحمود، در لنجان، 33- بابا ملّا، در قریۀ ازیران رویدشت، 34- بابانوش، نزدیک سنبلستان، 35- بابا وحدی (اوحدی در لنجان)، 36- بابایحیی، در تکیۀ بابارکن الدین، 37- غیر از باباهایی که نام برده شده: باباشاه عراقی و بابا محمدعلی و بابا قلندر نیز در اصفهان بوده و هم در این شهر وفات یافته اند.
به طوری که از تذکرۀ نصرآبادی ظاهر میشود کسانی که در عهد صفویّه تکیه و خانقاه داشته اند را نیز بابا می گفته اند، مانند: باباحسینی: مدتی بابای حیدرخانه بوده؛ بابا سلطان قلندر: شاه عبّاس ماضی بابایی تکیۀ حیدر، واقع در چهار باغ اصفهان را بدو داده است.
مهدوی، 301- 300 : 1384
فارس، اصفهان، بزرگان، بابا شاه اصفهانی
رئیس الروساء، از فحول دانشمندان بزرگ و خوش نویسان سترگ بود، در خط شاگرد سیداحمد مشهدی و میرعلی هراتی بوده و در اصفهان به درویشی و انزوا می زیسته است. به اتفاق عموم خط شناسان عقیده دارند که تا زمان باباشاه خطّ را کسی به شیرینی و شیوایی او ننوشته است. رسالۀ آداب المشق که به نام میرعماد مطبوع و منتشر گردیده است از تألیفات اوست.
مهدوی، 302 : 1384
فارس، اصفهان، بزرگان، بهزاد نقاش
نقاش زبردست و معروف اصفهانی بود که مدتی در دربار پادشاهان هند می زیست. از آثارش مجلّدی است در کتابخانۀ سلطنتی که آن را مرقّع گلشن گویند، شامل 176 صفحه به صورت های گوناگون از حیوانات هند و در صفحۀ هفتم آن به قلم و مهر و امضای جهانگیر پادشاه پسر اکبر شاه هندی در سال 1017 ه.ق نوشته شده است: «استاد بهزاد، این مرقّع را به فرمودۀ من ساخته است».
مهدوی، 397 : 1384
فارس، اصفهان، بزرگان، بیخودی جنابدی
شاهنامه خوان مجلس شاه عباس اول است که از طرف شاه به او مواجب داده می شد. اهل شعر و شاعری هم بود و مثنوی به بحر شاهنامه داشت.
همایی، 388: 1375
فارس، اصفهان، بزرگان، بهادری
یحیی بهادری از نقاشان و مینیاتورسازان زبردست اصفهان است (1366 هـ . ق). تابلوهای نقاشی عیسی بهادری بسیار جالب دقت است. از جمله کارهای برجستۀ او تابلوئی است که از محمدرضا شاه پهلوی ساخته که شبیه شاه را با لباس و تیر و کمان و نیزه به صورت پهلوانان داستانی شاهنامه همچون سهراب و بیژن تجسّم کرده و کنده کاری این تابلوکار آقای مهذّب قلمزن و خط نستعلیق اشعارش از ابریشم کار و قاب خاتم کاریش از کارهای گلریز است که همه از صنعتگران فعلی اصفهان اند.
همایی، 351- 350 : 1375