بندری، جزیره خارک، بازی ها
بندری، خارک، بازی ها، حول
تعداد: دو گروه/ جنس: هر دو/ اشیاء: شیئی مانند چوب یا سنگ/ گروه سنی: کودکان/ محل اجرا: فضای باز
نحوه بازی: بازیکنان دو گروه شده و هر یک فردی دونده را به عنوان استاد گروه خود بر می گزینند. آن گاه دو محل (هدف) را به فاصلۀ پنجاه متر از یکدیگر مشخص می کنند که هرکدام متعلق به یک گروه می باشد. بعد شیئی را در وسط گذاشته و دو استاد در حالیکه بیست متر از آن فاصله دارند، در مقابل هم می ایستند.
با شروع بازی، استاد و یاران هر گروه سعی می کنند تا شیئ را بدست آورند و برنده شناخته شوند. در این وقت یک نفر از بازیکنان گروه برنده به سرعت دویده و سعی می کند خود را به محل تعیین شده برساند.
اگر این فرد در بین راه توسط گروه مقابل زده شود، گروه می تواند دنبال او دویده و مانع رفتن او به محل خود شود. هر گروهی که بتواند دوباره به محل خود برود، برندۀ نهایی بازی خواهد بود.
قزل ایاغ، 104: 1379
بندری، خارک، بازی ها، سالار بازی
تعداد: دو گروه 6 نفری/ جنس: هر دو
محل اجرا: فضای باز
نحوه بازی: دو استاد انتخاب شده و برای تعیین وضعیت دو گروه قرعه کشی می کنند. افراد گروه باخته، روی زمین می نشینند و گروه دیگر، همگی به جز استاد در اطراف پنهان می شوند. آن گاه استاد گروه نشسته همراه با استاد گروه مخفی شده به دنبال مخفی شدگان می روند. استاد گروه مخفی شده در حالیکه سعی می کند از استاد گروه جست و جو کننده دور نشود، مرتباً تکرار می کند که « سالار آمد، سالار آمد» استاد گروه جست و جوگر همواره سعی به فرار دارد و زمانی که موفق به این کار می شود، استاد گروه مخفی شدگان را صدا می زند که « سالار گم شد، سالار گم شد».
هنگامی که گروه مقابل بتواند مخفیگاه یکی از افراد مخفی شده را پیدا کرده و او را دستگیر نماید، استاد گروه مخفی شده صدا می زند «قران» و یک دور بازی تمام می شود، سپس جای دو گروه عوض شده و بازی را ادامه می دهند.
قزل ایاغ، 109: 1379
بندری، خارک، بازی ها، مرغک بازی
تعداد: یک گروه و یک نفر/ جنس: هر دو
محل اجرا: فضای باز
نحوه بازی: استاد بازی می نشیند و بقیه بازیکنان گرد او می ایستند. استاد با دستش اندازۀ مرغی را که در ذهنش انتخاب کرده، به بازیکنان نشان داده و از آن ها می خواهد نام آن را بگویند. هر بازیکنی که صحیح گفت، باید به دنبال بقیه دویده و با دستمال تابیده شده ای که در دست دارد آنان را بزند. هر گاه استاد نام «قران» را بر زبان بیاورد، بازی برعکس می شود، یعنی این بار بقیه به دنبال آن بازیکن می دوند تا او را بگیرند. اگر او قبل از گرفتار شدن، خود را به استاد برساند، دوباره بازی را از نو شروع کرده و ادامه می دهند و اگر در بین راه او را بگیرند، او را نزد استاد می آورند و باید سر بگذارد، طوری که جایی را نبیند.
آن گاه بازیکنانی که از او کتک خورده اند، دستشان را روی کمر او گذاشته و یکی از آنها دستش را بالا می برد. بعد در حالی که عبارت «تو که از غیب اومدی، نام مرغ هوا را گفتی، دست که بالا، دست که دومن؟» را تکرار می کنند، از او می خواهند نام فردی را که دستش را بالا برده، بگوید. اگر جواب صحیح بدهد، آزاد می شود و در غیر این صورت تا زمانی که جواب درست بدهد، دستهایشان را بالا می برند و به کمر او می زنند.
قزل ایاغ، 129: 1379